استعفای ۳۰ آبان ماه ۹۹ دکتر رضا ملک زاده از معاونت تحقیقات وزارت بهداشت یک روز پس از انتقادات دکتر نمکی، وزیر بهداشت از تحقیقات نظام سلامت ایران طی سخنانی در ستاد کووید -۱۹ دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را میتوان یک نقطه عطف در تاریخ علوم پزشکی ایران دانست.
«دیده بان علم ایران» در گزارشی تحلیلی به ابعاد مختلف این رویداد پرداخته است.
استفعا پس از آن رخ داد که دکتر نمکی در کسوت وزیر بهداشت، طی انتقادات بی سابقه ای در دو محور ذیل ، به تحقیقات نظام سلامت ایران تاخت :
«حتی یک مدل مطالعاتی در مورد کووید-۱۹ با پیش بینی درست ارائه نشده است. اصلا نباید با یافته هایی که بر حسب تخمین ها به وزیر داده می شود، کار و اعتماد کرد…»
«عدم ورود تحقیقات نظام سلامت به عرصه های پرمشکل جامعه و مساله محور نبودن تحقیقات و انتشار ۹۸ درصد تحقیقات نظام سلامت در فلان مجلات که به کار نمی آید. روال تحقیقات در ایران به معنای دور ریختن منابع است. من برای تحقیقی که سودمندی نداشته باشد قدمی بر نمی دارم. هیچ وزیر بهداشتی نمی تواند برای آینده کشور از این تحقیقات بهره ای ببرد
و سپس در سخنان خود اعلام کرد: می بینید که در ساخت واکسن کرونا چه معرکه ای به پا خواهیم کرد
در مقابل دکتر ملک زاده، معاون مستعفی وزیر نیز اظهارات وزیر را خلاف واقع دانست و در جوابیه ای مفصل و استعفانامه اش، به این محورها اشاره کرد:
مدیریت ضعیف و پرنقص وزیر موجب تلفات بسیار ناشی از کرونا در کشور شده است. او به هشدارهای محققان و توصیه های متخصصان توجه نکرده است
اظهارات وزیر بهداشت ناشی از عدم شناخت او از نظام تحقیق و پژوهش است؛ کسی می تواند حیطه تحقیقات را به نقد بکشد که دست کم، یک تحقیق موثر بین المللی در کارنامه خود داشته باشد.
وزیر بهداشت درباره تحقیقات نظام سلامت طوری نتیجه گیری کرده است که بیگانگان آن سوی مرزها با پروژه های کلان میلیاردی چنین نتایج غیرمنصفانه ای نگرفته اند.
بودجه تحقیقاتی در ایران بر خلاف کشورهای پیشرفته، نیم درصد تولید ناخالص ملی است و محققان ایران در شرایط سخت تحریم دستاوردهای کاربردی بسیار ارزشمندی داشته اند
نتایج مطالعات اپیدمیولوژی در اختیار وزیر قرار گرفته اما توصیه ها وهشدارهای متخصصان و محققان جدی گرفته نشده است
واکسن ایرانی کووید -۱۹ در مراحل اولیه است و وارد فاز انسانی نشده است؛ دنیا علم با ادبیات « معرکه به پا کردن برای ساخت واکسن»، بیگانه است. پیشرفته ترین کشورها هم ساخت نهایی واکسن را با احتیاط اعلام می کنند.
اما چرا این رویداد (انتقادات وزیر و استعفای اعتراض آمیز معاون وزیر) به لحاظ تاریخی نقطه عطف محسوب می شود؟
۱. در زمانی اتفاق افتاده که ایران همزمان با جهان، درگیر بی سابقه ترین اپیدمی یک بیماری عفونی به نام کووید-۱۹ بوده است
۲. تحقیقات نظام سلامت به طور بی سابقه ای از سوی یک مسوول در جایگاه وزیر بهداشت مورد هجمه قرار گرفته است
۳. معاون تحقیقات وزیر بهداشت که استفعا داده، فردی بسیار پرسابقه در مدیریت اجرایی ( وزیر بهداشت، معاون آموزشی وزیر بهداشت، معاون تحقیقات وزیر بهداشت و فهرستی از مسوولیتهای دیگر) و پزشک محقق مشهوری درعرصه تحقیقات داخلی و بویژه بین المللی با آثار فراوان تحقیقاتی بوده و استعفای او بازتاب خبری بسیاری در داخل و خارج یافته است.
بررسی محور اول:
عدم ارائه یک مدل با پیش بینی درست در مطالعات اپیدمیولوژی کووید -۱۹
معاونت تحقیقات وزارت بهداشت در جریان اپیدمی کووید -۱۹ ، مطالعه چندمرکزی اپیدمیولوژی بالینی و ارزیابی شاخصهای بالینی و پیامدهای بیماری کووید ۱۹ را تصویب و اجرا کرده است. مطالعه مذکور، امکان جمع آوری و ثبت اطلاعات بالینی بیماری کووید -۱۹ را فراهم کرده است؛ این الگو و مدلی است که همه دنیا آن را اجرا می کنند. درباره این مطالعات ذکر چند نکته ضروی است:
۱٫ مدلها در مطالعات اپیدمیولوژی چه می کنند و آمارهای درست، چه نقشی در نتیجه مطالعات دارند؟
مدلها در مطالعات اپیدمیولوژی، آمارهای ورودی را بر اساس معادلات ریاضی به خروجی تبدیل می کنند. حجم آمارها و درستی آنها، آمارهای ورودی مطالعات اپیدمیولوژی کووید -۱۹ در ایران شامل ابتلا و مرگ در نتیجه گیری از خروجی ها، بسیار تعیین کننده است.
به فرض درست بودن انتظار وزیر بهداشت از مطالعات اپیدمیولوژی به لحاظ علمی، این سوال مطرح می شود که « آیا بیماریابی ها با تست پی سی آر در سطح جامعه و مردم عادی و نه فقط کادر درمان، به اندازه ای رضایتبخش و کافی بوده که بتوان به اپیدمیولوژیستها خرده گرفت « چرا مدل درستی ارائه نکرده اند؟ و چرا پیش بینی آنها درست نبوده است؟» روزانه چه تعداد بیماریابی خارج از کادر درمان در سطح مردم عادی داریم؟ همچنین «درستی و حجم آمارهای دریافتی توسط بخش تحقیقات، چه ربطی به این بخش از وزارت بهداشت دارد؟» ؛ اگر اشکالی در حجم و درستی آمار وجود دارد، یک مشکل زیرساختی و تحت تاثیر عوامل بیرونی بخش تحقیقات است.
۲٫ چرا تغییرات رفتاری ویروس کرونا را باید برای بررسی و قضاوتهای درست درباره بیماری کووید-۱۹، دائما تکرار کرد؟
بروز بحران اپیدمی کووید-۱۹ برای کل جهان غافلگیرکننده بوده است و به دلیل ویژگی های ناشناخته، پیچیده ، بسیار مرموز ویروس کرونا با جهش های متعدد بوده که دنیای علم با تمام بضاعتش هنوز موفق به ارائه داروی قطعی و ساخت واکسن نهایی نشده است. این نکته ای است که گویا دائما باید در همه بحثها به برخی از مردم و مسوولان یادآوری شود. چراکه می بینیم هم شماری از مردم در جامعه، با آن که به یک شناختی از رفتارهای متغیر ویروس کرونا دست یافته اند، رعایت کامل پروتکل های بهداشتی ، پرهیز از مسافرتها و اجتماعات و حتی استفاده از یک ماسک ساده را به طور کامل جدی نمی گیرند تا آن جایی که باید جریمه های سنگین برای متخلفان و محدودیتهای رفت و آمدی و شغلی – علی رغم زیانهای اقتصادی وحشتناک کرونا – اعمال شود، هم در عالی ترین سطوح تصمیم گیری درباره کووید -۱۹ ، انتظاراتی از مطالعه اپیدمیولوژی مطرح می شود که گویی این ویژگی های ویروس را کاملا از یاد بردهاند!
۳٫اگر خروجی های مطالعات اپیدمیولوژی به درستی اجرا نشوند، انتظار چه معجزه ای است؟
بر اساس نکات گفته شده بالا وقتی آمار ورودی ابتلا و مرگ با نواقص غیر مرتبط با بخش تحقیقات همراه باشد، وقتی پروتکلهای بهداشتی در جامعه به ده ها دلیل که بارها اعلام شده، رعایت نشود و هر تعطیلاتی در ایران به معنای یک هراس واقعی از افزایش آمار باشد، وقتی امکان وزیر بهداشت نتواند مانع دخالت برخی دستگاه ها در برپایی تجمعات شود، مدل اپیدمیولوژی چه معجزه ای می تواند برای وزیر ارائه کرده باشد؟ آنچه نتایج یک مدل مطالعاتی را تضمین می کند وفاداری همگان به اجرای درست دستورالعمهای بهداشتی و عدم دخالت سایر دستگاه ها در تصمیمات اتخاذ شده است.
۴٫ شکستن کاسه ها بر سر تحقیقات؟
طرح این بحث که پیش بینی هیچ یک از مطالعات اپیدمیولوژی درست از آب در نیامده، در خوشبینانه ترین حالت می تواند ناشی از کم توجهی به نکات علمی بالا و در بدبینانه ترین حالت می تواند «شکستن تمام کاسه ها بر سر تحقیقات » باشد. گو این که تمام تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا در کشور یک به یک و بدرستی و کاملی اجرا شده و این وسط ، مطالعات اپیدمیولوژی هم قرار بوده معجزه ای کنند که نکرده و مقصرند.
«می بینید که در ساخت واکسن کرونا چه معرکه ای خواهیم کرد»
به گزارش دیده بان علم ایران وزیر بهداشت در سخنرانی ۲۹ آبان ماه خود و البته بارها قبل تر از آن، از ادبیات معرکه برپا کردن برای ساخت واکسن ایرانی استفاده کرده است.
دکتر ملک زاده، معاون تحقیقات مستعفی وزارت بهداشت هم در پاسخ نوشت: « واکسن ایرانی که من در جریان ساخت آن هستم، در مراحل اولیه است و هنوز وارد فاز انسانی نشده است. دنیای علم با ادبیات معرکه گرفتن برای ساخت واکسن بیگانه است. پیشرفته ترین کشورها هم نتایج واکسن نهایی خود را بسیار با احتیاط اعلام می کنند.»
چرا وزیر بهداشت چنان گفت و معاون تحقیقات مستعفی چنین پاسخ داد:
تمام متخصصان حوزه ساخت واکسن می دانند که ساخت واکسن چالشهایی بسیار بسیار فراتر از یافتن دارویی موثر و قطعی برای درمان کووید -۱۹ دارد. مهمترین این چالشها ایمن بودن واکسن در همه جمعیت ها ( جوان ، مسن و پیر، سالم و مبتلا به بیماری های پرخطر مثل قلبی عروقی، سرطان، دیابت، فشار خون بالا، چاقی و … ، زنان باردار و سایر جمعیتها)، داوطلب شدن جمعیت سالمی که واکسن روی آنها تست شود و نه جمعیتی که مصونیت قبلی یافته اند، میزان مصونیت، عمر مصونیت بویژه در برابر جهش هایی که ویروس کرونا از خود نشان می دهد، عوارض واکسن، دمای نگهداری واکسن، تک نوبتی یا دونوبتی بودن تزریق واکسن، چالشهای حجم ساخت و توزیع واکسن و بسیاری از موضوعات دیگر هستند.
واکسنهای «فایزر و بیو ان تک» و « مدرنا» که اولین واکسنهای ام آر ان ای (آر ان ای های پیام رسان) ضد کرونا هستند ، روی جمعیت سالم آزمایش شده اند، در بستری از قوی ترین زیرساختهای تحقیقاتی واکسن تولید شده اند و پس از ماه های طولانی بررسی، بدون نیاز به پرپایی معرکه، نتایج خود را با احتیاط کامل اعلام کرده اند.
با این مقدمه کوتاه درباره واکسن، چند سوال مطرح می شود:
۱. چگونه است که معاون تحقیقات مستعفی وزیر بهداشت می گوید: واکسن ایرانی در مراحل اولیه است و وارد فاز انسانی نشده و زمان زیادی لازم است تا نتایج نهایی آن مشخص و اعلام شود اما وزیر بهداشت بارها از برپایی معرکه برای ساخت واکسن در کشور سخن می گوید؟
۲. در شرایطی که همکاری ایران برای انجام مطالعه کارآزمایی بالینی درمان کووید -۱۹ با سازمان بهداشت جهانی و بررسی داروهای نامزد درمان این بیماری، این همه دسته بندی سیاسی به بهانه نگرانی از «موش آزمایشگاهی شدن مردم»، در یک کار علمی ایجاد می کند و وحشت به جان محققان می افکند، کارآزمایی بالینی واکسن بر روی جمعیت سالم چگونه انجام خواهد شد؟ اگر تستهای بالینی واکسن بر روی جمعیت سالم انجام نشود، ایمنی واکسن، آن گاه چه معنایی خواهد داشت؟ آیا در معرکه واکسن ایرانی به نگرانی از موش آزمایشگاهی شدن مردم اندیشیده اید؟
چرا در برابر هجمه های سیاسی سنگین به مطالعه کارآزمایی بالینی درمان کووید -۱۹ سکوت کرده و از تیم تحقیقاتی خود دفاع نکردید؟
اپیدمی کووید -۱۹ بزرگترین نگرانی و بی سابقه ترین غصه بهداشتی برای نظام سلامت کل جهان بوده است. اقتصاد و سلامت جهان به زانو درآمده است. بیش از ۵۸ میلیون مبتلا و نزدیک به یک میلیون و ۴۰۰ هزار مرگ – تا زمان نگارش این گزارش- در نگاه اول ممکن است عدد خیلی وحشتناکی به چشم نیاید، اما وقتی به ابعاد اقتصادی و اجتماعی این تعداد ابتلا و مرگ با عوارضی که بیماری بر جای می گذارد فکر می کنیم ، اصلا عدد کمی به نظر نمی رسد!
اگر درمان این بیماری نوظهور و غافلگیرکننده، به متخصصان و محققان سپرده شده است و لاغیر، آنها می گویند مطالعات کارآزمایی بالینی کوچک و حتی متوسط راه به جایی نمی برند، دارو باید بر روی حداقل دو هزار نفراز جمعیت مبتلا و دو هزار نفر از جمعیت سالم آزمایش شود. دارویی که در این مطالعات مورد بررسی بوده، داروهای کشنده نبوده اند . داروهای ضدویروس و تقویت کننده سیستم ایمنی هستند که همگی در بازارهای دارویی جهان در دسترس هستند، حتی پزشکان در مطبها و بیمارستانها برای بیمارانی که خارج از مطالعه کارآزمایی بالینی تحت درمان هستند، این داروها را برای بیماران تجویز کرده اند.
پاسخ معاون مستعفی وزارت در برابر هجمه های سنگین سیاسی به این مطالعه را حتما همگان خوانده اند. او گفت اولین بازوهای درمانی بدون عوارض، تستهای بالینی را پشت سر گذاشتند و مطالعه نشان داد که بی نتیجه بوده اند. که عده ای گفتند: چرا داروهایی را به بیماران دادید که نتیجه ای نداشتند؟!!
چند سوال مهم درباره هجمه های سنگین به مطالعه کارآزمایی بالینی درمان کووید-۱۹:
۱. آیا قرار بوده که بررسی این داروها حتما منتج به تاثیر درمانی بر روی کووید -۱۹ شود؟ اگر چنین تصوری وجود دارد، اصلا چرا داروها در کارآزمایی بالینی بررسی می شوند؟ بررسی شدند که نتیجه تاثیر یا عدم تاثیرشان مشخص و داروی قطعی شناسایی شود؛ داروی یک بیماری آن هم ناشناخته را که شانسی و کورکورانه انتخاب نمی کنند
۲. اگر بازوهای درمانی منتخب برای درمان کووید -۱۹ پس از بررسی ها پاسخ ندهند چه باید کرد با ویروسی که این همه تلفات در جهان داشته است؟ باید دست روی دست گذاشت تا بیماران گروه گروه تلف شوند؟ آن وقت چه کسی پاسخ تلفات را خواهد داد؟ تکلیف تیم تحقیقاتی وزارت بهداشت در این شرایط چیست؟ اگر هیچ کار مطالعاتی وسیعی انجام نشده بود، آیا تیم تحقیقاتی را یک جا برکنار نمی کردند که نتوانستند یک مطالعه موثر داشته باشند؟
۳. در مطالعه کارآزمایی بالینی درمان دارویی کووید -۱۹، اگر داروی بدون عوارض – که هم اکنون برای بسیاری از بیماری ها در حال استفاده است و مورد تایید سازمان غذا و داروست و مجوز محکم اخلاقی داشته اند – استفاده شود، باید این همه حواشی در کشور پیدا کند به بهانه این که مردم موش آزمایشگاهی شده اند؛ اما آزمایش واکسن بر روی جمعیت سالم داوطلب، اشکالی ندارد و مردم موش آزمایشگاهی نشده اند؟ فرق دو مطالعه « دارویی» و «واکسن» کووید -۱۹ که هر دو کارآزمایی بالینی هستند چیست؟ چرا مطالعه کازآزمایی بالینی دارو، قربانی حملات سیاسی و مطالعه کارآزمایی بالینی واکسن، شایسته معرکه گیری می شود؟
۴. چرا به عنوان وزیر بهداشت وقتی این میزان هجمه سیاسی به مطالعه کارآزمایی بالینی درمان کووید -۱۹ را دیدید از تیم تحقیقاتی خود آشکارا دفاع نکردید؟ یا مطالعه را قبول داشتید که باید دفاع می کردید و همه هجمه ها به تیم تحقیقاتی وارد نمی آمد، یا این مطالعه را قبول نداشتید که در این صورت نباید به عنوان وزیر بهداشت اجازه اجرا می دادید که اکنون فقط نظاره گر هجمه ها باشید!
طرح این انتظارات از بخش تحقیقات نظام سلامت برای درمان کووید-۱۹ ریشه در چه تفکراتی دارد؟
وزیر بهداشت در حکم انتصاب معاون تحقیقات جدید وزارت بهداشت به نکاتی اشاره کرده است که تقریبا علت و ریشه انتقاد خود از دکتر ملک زاده به عنوان محقق سرآمد کشور و مدیر پرسابقه اجرایی وزارت بهداشت را به وضوح نشان می دهد:
«تراوشات غیرعالمانه تیم قبلی مثل ایمنی دسته جمعی، «عدم ابتلای مجدد بیماران به کرونا و ابتلای ۲۵ میلیون نفر به کرونا در ایران تکرار نشود.»
از وزیر بهداشت سه سوال مطابق همین سه انتظار او از معاون جدید تحقیقاتی مطرح می شود:
۱. برداشت شما از یک عبارت علمی به نام «ایمنی جمعی» چیست که آن را تراوشات غیرعالمانه می نامید؟ آیا «تراوشات غیرعالمانه»، یک برچسب ابداعی شما برای اصطلاح علمی « ایمنی جمعی» است؟
از وزیر بهداشت ایران که تخصصی در اپیدمیولوژی ندارد ، نه، اما فرض کنید که از معاون تحقیقات جدید وی که دکترای تخصصی اپیدمیولوژی از دانشگاه کوئینزلند استرالیا دارد، در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا سوال شود که :«راه حل پایان بحران کووید -۱۹ و خاموشی این اپیدمی چیست؟» و وی پاسخ دهد : «اپیدمی های حاد پیش رونده معمولا زمانی خاموش می شوند که ایمنی در جمعیت ایجاد شود. ایمنی هم به دو «حالت» ایجاد می شود «ایمنی جمعی ( ابتلای جمعیت بزرگی از افراد به این بیماری) » یا « ایمنی با واکسن» و ادامه دهد : اولی محتمل نیست و دومی (واکسن) راهکار نهایی است.»
در همین جا اگر من شنونده بویژه اگر عضو ستاد ملی مقابله با کرونا یا مجری یک طرح تحقیقاتی دارویی خارج از مطالعه کارآزمایی بالینی معاونت تحقیقات یا منتقد این سیستم باشم، نتوانم درک درست یا دقت کافی در تفاوت دو عبارت «ایمنی جمعی به دو حالت ایجاد می شود» با «ایمنی جمعی با دو سیاست و راهبرد ایجاد می شود» داشته باشم، نتیجه درک من می تواند یک سیستم را آشفته کند و راه هر گونه توضیح علمی را برای هر سوالی ببندد. جمله اول، شیوه علمی ایجاد مصونیت را توضیح می دهد؛ جمله دوم اگر بیان شده باشد که هرگز از سوی یک محقق و مدیرباتجربه و کارکشته ای مثل دکتر ملک زاده بیان نشده، از یک سیاست پیشنهادی سخن می گوید. لذا پیشنهاد می شود دکتر نجفی در ارائه توضیحات و گزارشات خود به احتمال برخی استنباطها از واژه ها ، حتی اگر توضیح علمی یک موضوع باشد، توجه کافی مبذول دارند تا موجب خشم برخی نشوند.
۲. « عدم ابتلای مجدد بیماران به کرونا به عنوان تراوشات غیرعالمانه مطرح نشود» دقیقا به چه معناست؟
«امکان یا عدم امکان ابتلای مجدد بیماران بهبود یافته به کرونا»، را سیاستمداران تعیین می کنند یا نتایج تحقیقات علمی درباره رفتار ویروس کرونا؟ شاید سیاستگذاران بتوانند « عدم ابتلای مجدد افراد مبتلا به کرونا » را دیکته کنند اما تحقیقات باید نتایج صادقانه را به مردم اعلام کنند! ده ها تحقیق در مراکز معتبر علمی و تحقیقاتی جهان در حال بررسی همین موضوع است که آیا افراد مبتلای بهبود یافته مجددا مبتلا می شوند یا نه ؟ و اگر ایمن می شوند، این مصونیت چه قدر پایدار است؟
چگونه از معاون تحقیقات تازه انتصاب یافته خود خواسته اید که یک موضوع بسیار مهم علمی در دست تحقیق و بررسی را مطرح نکند و بر آن برچسب تراوش غیرعالمانه زده و به تیم قبلی معاونت تحقیقات اشاره کرده اید ؟! آیا با این درخواست از معاون جدید تحقیقات ، فکر کردید که محققان و متخصصان درباره شما چه قضاوتی خواهند کرد؟ یا این موضوع «عدم ابتلای مجدد بیماران به کرونا» هم می تواند در ادبیات اجرایی قابل توجیه باشد و اگر پرسیده شود «چرا نباید گفته شود؟» بگویید: « چون که نباید! » آیا فکر کردید با این درخواست از معاون جدید تحقیقات خود، به کدام سو می روید؟ اساسا شما در کدام سو قرار دارید؟
اگر فرضا، ما سیاستهای اجتماعی درستی برای کنترل اپیدمی نداشته باشیم که می توانیم داشته باشیم، یا قدرت اجرای کامل آنها را نداشته باشیم، یا به هر دلیل زورمان نرسد، آیا باید پاسخهای علمی به سوالات بی شمار درباره ویروس کرونا، را گرفتار سیاست دیکته شده و از پیش تعیین شده کنیم تا نخبگان علمی ناچار به استفعا وعدم تحمل شرایط موجود شوند و بعد بگوییم «در اتاق ما به روی دانشمندان و محققان باز است» ؟
۳٫ معاون جدید تحقیقات، ابتلای ۲۵ میلیون ایرانی به کرونا در ایران را تکرار نکند» !
هراس از تکرار این موضوع ناشی از چیست؟
مگر نه آن که از همان ابتدا بر اساس نتایج بررسی های مطالعاتی مختلف و از سوی سازمان بهداشت جهانی اعلام شد اکثر افرادی که به ویروس این بیماری آلوده شده اند، بدون علامت هستند و خود به خود بهبود می یابند و حتی در موارد بسیاری، متوجه ابتلای خود به بیماری نمی شوند؟ چرا ما نگران این آمار هستیم و دیگران را هم نگران می سازیم؟ اساسا اگر قرار باشد افراد زیادی خود به خود مبتلا نشوند، چرا به این پدیده، پاندمی می گویند؟ مگر هر پاندمی برای یکایک مبتلایان نتیجه مرگبار دارد؟ چرا به جای تفهیم این موضوع علمی ساده به جامعه که «هر ابتلایی مرگبار نیست و نباید از این بیماری ترسید، بلکه باید به شدت و با حوصله مراقبت کرد»، تحدیدات عجیب پیش روی مطالعات گذاشته می شود؟
دکتر ملک زاده در گزارشی به رییس جمهور در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا از احتمال ابتلای ۲۵ میلیون ایرانی بر اساس بررسی های متخصصان اپیدمیولوژی حاضر در تیمهای زبده مطالعاتی سخن گفته است. مطالعه ای بر روی ۱۰ هزار فرد کاملا سالم در کشور انجام شده و از آنها آزمایش خون گرفته شده است . بر اساس این مطالعه در بعضی از شهرها تعداد افرادی که مبتلا شده اند، بیش از ۳۰ درصد بوده است. مطالعه تخمین زده است که احتمالا ۲۵ میلیون ایرانی مبتلا شده اند. مطالعات مجددا بر روی جمعیت بزرگتری انجام شده که قرار بوده نتایج آن اعلام شود. وی حتی گفته است در صورت نبود واکسن، احتمال ابتلای ۳۰ میلیون ایرانی دیگر به این بیماری وجود دارد؟
کجای این مسیر علمی دچار اشکال است؟ کار مطالعات اپیدمیولوژی همین بررسی ها و همین تخمینهاست. گزارش هم در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح شده و اگر جای دیگری باید ارائه می شده، آن جا ، کجا می توانست باشد؟ این تحقیقات در همه جای دنیا در حال انجام است. مثلا در هند تحقیقاتی انجام یافته و تخمین زده شد شش میلیون نفر از جمعیت ۲۰ میلیون نفری دهلی نو مبتلا شده اند. تحقیقات دیگری در نیویورک نشان داد ۲۰ تا ۴۰ درصد از جمعیت در مناطق مختلف ، دربدنشان آنتی بادی تولید شده که لزوما همه مبتلایان از ابتلای خود خبر نداشته اند.
در بحران اپیدمی به این مهمی که کل جهان را درگیر کرده و نتایج تحقیقات به شکلی بسیار فراگیر منتشر شده و در دسترس عموم قرار می گیرد، دهان علم را نمی توان با سیاست بست!
بررسی محور دوم :
مساله محور نبودن تحقیقات نظام سلامت و عدم ورود تحقیقات نظام سلامت به عرصه های پرمشکل
اما در بخش انتقادات وزیر بهداشت از مساله محور نبودن تحقیقات در نظام سلامت و هجمه بی سابقه به تحقیقات علوم پزشکی، با ادعای « ۹۸ درصد تحقیقات پزشکی صرف انتشار در فلان مجله می شود» و «روال تحقیقات در ایران به معنای دور ریختن منابع است. من برای تحقیقی که سودمندی نداشته باشد قدمی بر نمی دارم. هیچ وزیر بهداشتی نمی تواند برای آینده کشور از این تحقیقات بهره ای ببرد!» چند سوال مطرح است:
۱٫ آیا به عنوان وزیر بهداشت کشور تحت تحریم ایران، به عنوان یک معلم دانشگاه و به عنوان فردی که سابقه اجرایی معاونت بهداشتی وزارتخانه را در زمان وزارت بهداشت دکتر ملک زاده داشتید، واقعا معتقدید که «۹۸ درصد تحقیقات پزشکی صرف انتشار در فلان مجله می شود و روال تحقیقات در ایران به معنای دور ریختن منابع است»؟
یعنی باور کنیم که وزیر بهداشت ایران به این نتیجه رسیده است که تحقیقات نظام سلامت ایران در طول بیش از چهل سال پس از انقلاب و چهار دهه تحریم سخت و پرفشار، چنان دست خالی بوده است که هیچ سودمندی نداشته است؛ به طوری که هیچ وزیر بهداشتی نمی تواند برای آینده کشور از این تحقیقات بهره مند شود؟!
اگر اوضاع تا این حد فاجعه بار بوده، شما که دغدغه مساله محوری نظام سلامت را داشتید و حتما هم امروز به این نتیجه نرسیده اید، چرا قبل از آغاز به کار وزارت به دلیل همین دغدغه ، نگاهی به عملکرد تیم تحقیقاتی وزارت بهداشت نیفکندید تا اگر هیچ دستاوردی از گذشته تا حال در این بخش حاصل نشده، به عنوان اولین تصمیم، معاون تحقیقات خود را که روزگاری شما معاون بهداشت وی بودید و او را خوب و کافی می شناختید، برکنار و فرد جدید را منصوب کنید و تا این زمان که گرفتار شرایط کرونا شده اید و به تحقیقات نظام سلامت می تازید، صبر کردید؟ یعنی مردم بی بهره از تحقیقات غیرسودمند نظام سلامت، تاوان صبر شما را تا کنون داده اند؟
اگر بگویید که دستتان در تغییرات باز نبوده که باید پرسید دست شما برای تغییرات چگونه به ناگهان باز شده؟ دستان شما را دکتر ملک زاده با استعفای خود باز کرد؟ اگر دستان شما را با استعفای خود باز کرد، چرا دوباره فردی را به عنوان معاون جدید تحقیقات خود منصوب کردید که پرورش یافته مکتب تحقیقاتی در مطالعات کوهورت دکتر ملک زاده است و بعد از کلی بررسی و گزینه های مختلف با اطمینان به این گزینه رسیده اید؟ این سلسله پرسشها چه پیامی دارد؟
۲٫ دکتر ملک زاده کیست و برای تحقیقات نظام سلامت این کشور تحت جنگ تحمیلی در گذشته و تحریمهای طولانی بینالمللی چه کرده است؟
نزدیکان، حامیان و طرفداران دکتر ملک زاده و آنها که رنجهای او را در عرصه تحقیقات از نزدیک لمس کرده اند، نه ، اما اسناد و مدارک علمی ایران در حیطه تحقیقات بین المللی می گویند که دکتر ملک زاده محققی خوشنام با اخلاق و بسیار پرتلاش و وطن پرست است؛ با سوابقی چنان برجسته و محکم که حتی تلاش عمدتا رسانه ای اقلیت منتقد او، با دستاویز «چگونگی انجام کارهای تحقیقاتی با وجود کارهای اجرایی متعدد»، هیچ گاه پروژه کشاندن این محقق تا سطح « یک پژوهشگر پرمقاله بی محتوا» را نه در محافل علمی و نه در باور عمومی به سرانجام مستدل و مستندی نرساند!
بیست سال نبرد دکتر ملک زاده با غول تبلیغات شفابخشی تریاک از گنبد کاووس تا سازمان بهداشت جهانی/ ثبت سرطانزایی تریاک و انتشار مونوگراف آن در آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان، افتخاری برای علوم پزشکی ایران
دکتر ملک زاده فردی است که با تشکیل گروهی از محققان علوم پزشکی ایران بلندترین گامها را در مسیر همکاری های علمی بین المللی ایران برداشت و توانست با رهبری و اجرای یک مطالعه بی سابقه ، وسیع و بسیار پرچالش به نام «کوهورت گلستان» علل شیوع سرطان در داغترین نقطه شیوع سرطان مری در جهان – استان گلستان ایران – را شناسایی کرده و پس از دو دهه کوشش سخت و بی وقفه، «سرطانزایی تریاک» را در یک اقدام تاریخی و مهم بین المللی از مرحله بسیار دشوار «تایید و تصویب» آژانس بین المللی تحقیقات سرطان برای ثبت به عنوان «مونوگراف سازمان بهداشت جهانی» عبور دهد . به اذعان آژانس بین المللی تحقیقات سرطان، مطالعه کوهورت گلستان دکتر ملک زاده و تیم همکاران وی، مهمترین مستند علمی محققان برجسته سرطان در جلسات تصویب «سرطانزا بودن تریاک» بوده است که از هر حیث استانداردهای یک تحقیق قابل استناد برای چنین تصمیم مهمی را دارا بوده است.
شاید بسیاری از مردم و حتی محققان جوان، با نام «مونوگراف» آشنایی کافی نداشته باشند اما متخصصان بین المللی سرطان و استخوان خردکرده های عرصه پژوهش این بیماری می دانند تایید یک اثر تحقیقاتی درقالب «مونوگراف» آژانس بین المللی تحقیقات سرطان سازمان بهداشت جهانی دقیقا به چه معناست و ثبت و معرفی یک موضوع به عنوان « عامل قطعی سرطان در انسان» با چه سختگیری های فوق العاده ظریفی در سازمان بهداشت جهانی مواجه است و باید چه تحقیقاتی را در چه وسعتی، با چه جمعیتی، با چه شواهد قطعی و محکمی پشت سر گذاشته باشد!
۳۰۰ پرواز تهران – گنبد برای یک مطالعه بیست ساله!
دکترملک زاده در حالی که اقلیت شناخته شده داخلی، مشغول سخنرانی ها، مصاحبه ها، خبرپراکنی در کانالها و رسانه ها و پروژه نویسی برای حذف وی بودند، در راستای به سرانجام رساندن این مطالعه عظیم که علیه تاریخچه ای طولانی از تبلیغ «تریاک به عنوان ماده شفابخش دردها حتی توسط پزشکان مشهور» در کشوری برخاسته بود که بیشترین مصرف تریاک در دنیا را داشته و شمار فراوانی از ایرانیان را به دلیل ابتلا به سرطانهای متعدد به کام مرگ کشانده بود ، جان خویش را در دست می گرفت و با سفرهای پرشمار به نقطه داغ شیوع سرطان مری در جهان – بیش از ۳۰۰ بار مسافت هوایی تهران – گنبد را طی کرده است – تا در جهان، افتخار ثبت سرطانزایی تریاک را برای تحقیقات علوم پزشکی ایران حاصل کرده و در داخل، اما آماج اتهامات بی اساس افراد کوچک و مغرض قرار گیرد .
مساله ای مهمتر از مرگهای زودرس برای نظام سلامت وجود دارد؟ چه کسی پیش و بیش از دکتر ملک زاده بدان ورود کرد؟
مطالعه کوهورت گلستان می گوید: نصف جمعیت ایران به دلیل مرگهای زودرس ۷۰ سالگی را نمی بینند؛ چون سکته های قلبی در ایران، بالاتر از میزان متوسط جهانی و بویؤه کشورهای اروپایی است. درحالی که مرگهای زودرس مهمترین دغدغه نظام سلامت در ایران بوده، نتایج مطالعه کوهورت گلستان حقایق تلخی را پیش روی نظام سلامت قرار داد و اولا نشان داد نیمی از مرگها در ایران، زودرس (زیر ۷۰ سال) و خیلی زودرس (زیر ۵۰ سال ) هستند و ثانیا اثبات کرد که بیماری های قلبی وعروقی و سکته های قلبی و مغزی عامل ۵۰ درصد مرگهای زودرس در ایران است. علاوه بر آن خطر مرگ بر اثر عوامل سرطانها، فشار خون بالا، دیابت، بیماری های تنفسی، کلیوی و … سلامت و طول عمر ایرانیان را به طور جدی در معرض مرگ زودرس قرار داده است.
چرا داروی پلی پیل پیشگیری از سکته های قلبی و مغزی حاصل از مطالعه کوهورت گلستان در صدر اقبال عمومی در رسانه های اجتماعی جهان نشست و در ایران مورد حسد دائمی برخی واقع شد؟
مطالعه کوهورت گلستان که گنجینه ای عظیم از بیوبانکهای پیشرفته و مدرن با نمونه های بیولوژیکی بسیار ارزشمند برای تحقیقات موثر علوم پزشکی در حال و آینده را نیز فراهم کرده بود، در نهایت منجر به ایجاد یک دستاورد کاربردی دیگر شد: تولید «پلی پیل» به عنوان داروی پیشگیری از سکته های قلبی و مغزی» که نتایج آن در مجله لنست منتشر شد، بارها مورد استناد قرار گرفت و بازتاب بین المللی وسیعی در عرصه یافت ، طی سال ۲۰۱۹ در صدر اخبار مورد اقبال عمومی در رسانه های اجتماعی جهان قرار گرفت. این اقبال عمومی نشان داد چه اتفاق مهمی و چه گام بلندی برای پیشگیری از سکته های قلبی برداشته شده است. مصرف مستمر داروی « پلی پیل » حاصل از این مطالعه، در بیماران مبتلا به فشار خون بالا و بیماری های قلبی عروقی و چربی خون، می تواند تا ۵۰ درصد از شانس ابتلا به سکته های قلبی و مغزی بکاهد!
اجرای بزرگترین مطالعه ملی پیشگیری از بیماری های مزمن غیرواگیر با مطالعه کوهورت پرشین
دکتر ملک زاده مطالعه کوهورت گلستان را که در سال ۲۰۱۸ مدال افتخار آژانس بین المللی تحقیقات سرطان را از آن خود کرد، پایان راه ندید. این مطالعه علاوه بر معرفی «مصرف تریاک» به عنوان عامل «قطعی» و «محتمل» شش نوع سرطان، همچنین سرآغاز مطالعهای وسیع و ملی به رهبری وی برای شناسایی علل بیماری های مزمن غیرواگیر – که ۸۶ درصد بار بیماری ها را به خود اختصاص داده اند – شد. او در گام بلند بعدی خود مطالعه کوهورت پرشین را برای ۲۰۰ هزار نفر از نژادهای مختلف ایرانی به اجرا درآورد تا عوامل خطر بیماری ها و مرگها بر اساس نژادهای مختلف هم بررسی شود و دستاوردهای کاربردی تحقیقاتی، دقیق تر، موثرتر و به واقعیت ها نزدیک باشند تا کمتر شاهد مرگهای زودرس بین اقوام مختلف ایرانی باشیم .
چرا منتقدان ملک زاده، هیچ گاه جرات ورود به مطالعات سخت و دشوار را نداشته اند؟
مطالعات کوهورت وسیع به طور کلی الگویی ثابت شده برای شناسایی علل و میزان بار بیماری ها در جهان هستند. چرا کسانی که کوشیدند دکتر ملک زاده را تا سطح یک پژوهشگر تشنه مقاله نویسی فروکش دهند، نتوانستند مطالعه ای در حد فقط چند هزار نفر را حتی با وجود در اختیار داشتن کرسی های اجرایی و مناصب بالا و متعدد وزارتی و منابع مالی در اختیار، اجرا کنند؟
پاسخ آن است که اجرای چنین مطالعاتی به دلیل دربرداشتن زمان طولانی، سواد علمی و مهارت پژوهشی، صبر و تحمل ، خستگی ناپذیری و جذب منابع و هزینه ها بویژه از موسسات مهم بین المللی تحقیقاتی و دانشگاه های معتبر جهان و توان جلب همکاری های علمی بین المللی و از همه مهمتر عشق به تحقیق را می طلبد و چنان دشوار است که حتی تصور انجام آن در حواشی بودجه های ناچیز تحقیقاتی ، بروکراسی و از همه مهمتر حسد جماعتی از افراد غیرمحقق حاشیه ساز ، از نظر بسیاری از محققان و مدیران ارشد اجرایی غیرممکن می نماید.
ایران دستیابی به نظام مدرن ثبت سرطان را مدیون کیست؟
درحالی که روند فزاینده رشد سرطانها در جهان حاکیست بیشترین بار بیماری سرطان متعلق به کشورهای در حال توسعه به دلیل نداشتن نظام پیشرفته ثبت سرطان است، دکتر ملک زاده علی رغم مقاومتهای فراوان دیرینه، برای ایجاد نظام ثبت سرطان، موفق به تشکیل این نظام در ایران، و ایجاد سامانه ثبت سرطان با همکاری معاونتهای ذیربط وزارت بهداشت شد. بنا بر اعلام آژانس بین المللی تحقیقات سرطان، کاهش آمار سرطانها در کشورها بدون ایجاد نظام ثبت سرطان تقریبا غیرممکن است و در این حال ایران به عنوان کشور در حال توسعه به جمع کشورهای توسعه یافته دارای نظام پیشرفته ثبت سرطان ورود کرده است و توانسته بروز و شیوع سرطانها به تفکیک انواع آن را در تمام استانهای ایران ثبت و به مراجع ملی کنترل سرطان در ایران اعلام و گزارش آن را به آژانس بین المللی تحقیقات سرطان جهت انتشار در مرجع بینالمللی ثبت سرطان سازمان بهداشت جهانی ارائه کند و این دستاورد نیز به عنوان میراثی ماندگار از تولیدات علمی ایران برای نسلی از سیاستگذاران، محققان و مردم به ثبت رسیده است. باید پرسید: دستیای ایران به نظام مدرن ثبت سرطان حقیقتا مدیون کیست؟
برنامه ملی ثبت بیماری ها، آرزویی که محقق شد
دکتر ملک زاده همچنین برنامه ملی ثبت بیماری ها را راه اندازی کرد و سبب شد جمهوری اسلامی جزو معدود کشورهایی باشد که به مدد تلاش محققان علوم پزشکی موفق به اجرای برنامه ملی ثبت بیماری ها شده است.
تاکنون ۱۰۰ بیماری مزمن غیرواگیر – به غیر سرطان ها که خود دارای نظام پیشرفته ثبت سرطان هستند – در این برنامه ملی ثبت شده اند که بیماران را تحت مراقبتهای آموزشی و درمانی نظام مند قرار می دهند. اگر چنین برنامه ملی ایجاد نمی شد، همین امروز در برابر بحران کرونا دچار مشکلات بسیار بیشتری می شدیم.
تولید داروی درمان قطعی و آسان هپاتیت سی
محقق پیشکسوت ایران همچنین در پژوهشکده بیماری های گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی تهران و با همکاری محققان این مرکز تحقیقاتی با اجرای طرح کنترل هپاتیت سی توانست داروی موثر درمان قطعی ، کوتاه و پایدار هپاتیت سی را تولید کرده و به کابوس میلیونها ایرانی مبتلا به این ویروس وحشت افکن پایان دهد به طوری که اکنون با مصرف داروی «سووداک» بیماران مبتلا به هپاتیت سی به راحتی با هزینه ای بسیار کمتر از داروهای مشابه جهانی تحت درمان آسان قرار گرفته اند و باز در شرایطی که همان اقلیت مذکور مشغول شمارش مقالات این و آن و انتشار نتایج تحلیلهای درخشانشان در کانالهای مختلف بودند، تیم تحقیقاتی دکتر ملک زاده برای اجرای طرح طاقت فرسای کنترل هپاتیت سی، به آلوده ترین مناطق پرخطر اعتیاد و اچ آی وی در تهران و برخی شهرهای دیگر و نیز به میان زندانیان رفته و طرح کنترل هپاتیت سی را به اجرا درآوردند!
از احیای موسسه نیماد برای حمایت از طرح های ملی علوم پزشکی و حفظ پژوهشگران در کشور تا ایجاد پایگاه های مهم تحقیقات پزشکی
دکنر ملک زاده در کسوت معاونت تحقیقات نیز دستاوردهای ماندگاری به یادگار گذاشت . احیای موسسه ملی توسعه تحقیقات علوم پزشکی ایران (نیماد) – که در زمان احمدی نژاد به تعطیلی کشیده شد – برای حمایت از طرح های کلان ملی علوم پزشکی با هدف حفظ محققان علاقمند به تحقیقات پزشکی در کشور و ایجاد زیرساختهای بزرگ و عظیم پژوهشی که هیچ سابقه ای از ایجاد آنها در کشور، قبل از اقدامات دکتر ملک زاده، به هیچ وجه نبوده و نیز تاسیس پایگاه های مهم و وسیع تحقیقاتی در اردبیل، گنبد، تهران، فارس و برخی دیگر از شهرهای ایران، و بسیاری از اقداماتی که فرصت شرح و بسط آنها در این گزارش نیست، از جمله تلاشهای ابرمحقق پزشکی ایران است.
تمام دولتها در ایران پژوهش را یک تجمل دیده اند نه یک ضرورت !
به گزارش دیده بان علم ایران هجمه به تحقیقات علوم پزشکی ایران درحالیست که بودجه تحقیقات کشور بیش از نیم درصد بودجه ناخالص ملی است و در این بین، تحقیقات علوم پزشکی با وجود سهم ۳۰ درصدی در تولید علم و سهم ۲۸ درصدی در تولید مقالات پراستناد ایران ، تنها سه صدم درصد بودجه تحقیقات کشور است اما محققان بی ادعای علوم پزشکی ایران در همین شرایط سخت بودجه ای و ظالمانه ترین تحریمهای بین المللی به دستاوردهای بسیار ارزشمند ذیل دست یافتند که بهتر است توسط مسوولان تورق شود:
قرارگیری تولید علم ایران در رتبه اول منطقه و کشورهای اسلامی
پایگاه بسیار مهم داده های ژنوم ایرانیان که یکی از چشم اندازهای روشن و افتخارآمیز ایران برای کنترل بیماری های ژنتیکی و شروع تحولی بزرگ در علم پزشکی شخص محور است
گنجینه ارزشمند مطالعه ملی بار بیماری ها که دایره المعارفی غنی از بار بیماری های غیرواگیر در ایران است
اجرای مطالعه کوهورت بیست ساله قند و لیپید دکتر فریدون عزیزی و همکاران
مطالعه کوهورت قلب و عروق دکتر صرافزادگان و همکاران در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
پیشرفت فوق العاده ایران در دانش پیوند اعضا و قرارگیری شیراز – قطب پیوند کبد ایران – بر بام جهانی پیوند کبد
نایب قهرمانی ایران در پیوند سلول های بنیادی مغز استخوان جهان
دستاوردهای عظیم و متعدد «رویان» به عنوان گنجینه علمی ایران در درمان ناباروری و پژوهش در حوزه سلول های بنیادی
جنبش بزرگ ایران در تحقیقات دارویی با توان تولید ۵۵ درصد مواد اولیه دارویی و تولید صدها قلم دارو
قرار گیری ایران در جمع ۱۰ کشور برتر زیست فناوری دنیا و تولید فهرست بلندی از داروهای زیست فناوری
ارائه دستاوردهای دارویی هسته ای متعدد
ارائه اولین درمان بیماران شیمیایی در مطالعه «سردشت»
و بسیاری از دستاوردهای دیگر که در این گزارش مغفول مانده و مورد اشاره قرار نگرفته است
این پرسش پایانی هم بماند برای دلسوختگان واقعی تحقیق و تفکر آیندگان:
حقیقتا چه کسی می تواند باور کند که دکتر ملک زاده معاون مستعفی وزارت بهداشت، فرد دغدغه مندی برای مساله محوری در تحقیقات سلامت نبوده است؟ چه کسی می تواند مدعی باشد که ایران در تحقیقات نظام سلامت چنان دست خالی بوده است که وزیر بهداشت نمی تواند هیچ برنامه ای برای آینده داشته باشد؟
انتهای پیام
* نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند