عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان با بیان این که جامعهشناسان نباید از فرصتها و ظرفیتهای فضای مجازی در عمومی سازی دانش جامعهشناسی غافل شوند نسبت به تهدیدهای حضور کنترل نشده در این فضا از قبیل گرفتار شدن در دام سلبریتی شدن، خودمنجی انگاری و سانتی مانتالیسم هشدار داد.
به گزارش دیدهبان علم ایران، فردین علیخواه از جامعهشناسان فعال در فضای مجازی در سخنرانی خود با عنوان «جامعهشناسی را با جامعه به اشتراک بگذار» در نشست تخصصی گروه مطالعات ارتباطات و فضای مجازی مؤسسه به «بامها و دامهای حضور جامعهشناسان در فضای مجازی» پرداخت.
علیخواه در ابتدای این نشست آنلاین (برخط) که روز چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ماه برگزار شد با تقدیر از ابتکار گروه مطالعات ارتباطات و فضای مجازی مؤسسه در پرداختن به مقوله حضور جامعهشناسان در فضای مجازی و کارکردها و آسیبهای آن گفت: بررسی این موضوع و مقولات مشابه مثل بررسی تاثیر جامعهشناسی بر جامعه، تاثیر جامعه بر جامعهشناسان و تاثیر فناوریهای جدید ارتباطی بر جامعه شناسان و … که جای آن در فضای جامعهشناسی کشور خالی است میتواند به حضور هر چه بیشتر و مؤثرتر جامعهشناسی در فضای اجتماعی کشور کمک کند.
وی با اشاره به این که در سخنرانی خود به تجربیات شخصی و نتایج گفتوگوهایی که با همکارانش داشته میپردازد خاطرنشان کرد: خود من حدود پنج سال قبل کانالی در تلگرام راهاندازی کردم که در حال حاضر حدود ۱۱ هزار عضو دارد و سه سال قبل هم صفحهای در اینستاگرام ایجاد کردم. هدف اولیهام این بود که از این طریق، بحثهایی را که صرفا در کلاسها و کنفرانس ها و … مطرح میکردم را به فضای عمومی بیاورم و آنها را با مخاطبان بیشتری در میان بگذارم. البته لازمه این کار این بود که با تمرین و ممارست به لحن و زبانی در نوشتههایم برسم که امکان ایجاد ارتباط با مخاطب غیرجامعهشناس را داشته باشد.
علیخواه افزود: گه گاه که سعی کردهام، بررسیای در خصوص مخاطبان کانال و صفحه اینستاگرام خود داشته باشم دریافتهام که مخاطبان مطالب آنها طیف متنوعی از مردم از اشخاصی با تحصیلات سیکل و فعالان مشاغل آزاد تا جمعی از استادان دانشگاههای آمریکا و اروپا را شامل میشود. طبعا سروکار داشتن با چنین طیف متنوعی، کار را برای من بسیار سخت میکند. این که نوشتههایم چگونه باشد که همه مخاطبان با متن ارتباط برقرار کنند و یک سر طیف آنها را ثقیل و بلااستفاده و سر دیگر، بیش از حد ساده و عوامانه نبینند. پیدا کردن این مرز ظریف قطعا کار دشواری است.
این جامعهشناس در ادامه در خصوص وضعیت این علم از لحاظ حضور در عرصه اجتماع گفت: به عنوان یک جامعهشناس، اساسیترین هدفم از حضور در این فضا اشتراک گذاری دانش جامعهشناسی با اقشار مختلف جامعه بوده است. وقتی علوم اجتماعی را مثلا با روانشناسی و اقتصاد و حتی با علوم سیاسی و علوم پزشکی مقایسه می کنیم، احساس میکنیم که علوم اجتماعی – و در اینجا جامعهشناسی – در حاشیه مانده است. امروزه حوزههایی مثل روانشناسی و اقتصاد کاملا با زندگی جاری مردم پیوند خوردهاند و عموم مردم این حوزهها را می شناسند. مردم فهمیدهاند که مثلا یک روانشناس یا اقتصاددان میتواند در زندگی روزمره آنها نقش داشته باشد. حتی کسانی که مثلاً در بورس یا بازارهای دیگر سرمایهگذاری کردهاند به دلیل تاثیر مسائل سیاسی و روابط خارجی کشور بر این بازارها کنجکاوند که درباره علوم سیاسی و روابط بینالملل هم اطلاعاتی داشته باشند.
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان خاطرنشان کرد: مهجوریت جامعهشناسی نسبت به این رشتهها در حالی است که اساسا انتظار میرود که این رشته بیش از رشتههایی مثل روان شناسی و اقتصاد و … به زیست روزمره مردم نزدیک باشد. البته شاید اگر برخی شبکههای تلویزیونی ماهوارهای که گاه و بیگاه جامعه شناسانی را به برنامههای خود دعوت میکنند و سعی دارند این تخصص را به جامعه معرفی کنند، نبودند شاید جامعهشناسی از این هم مهجورتر بودند.
وی که معتقد است جامعهشناسی حوزهای است که میتواند تقریبا به همه عرصهها وارد شود، خاطرنشان کرد: امر اجتماعی و امر فرهنگی که در حوزه مطالعات فرهنگی مطرح میشود در هر حوزهای از پزشکی گرفته تا اقتصاد و علوم سیاسی و … قابل طرح است.
علیخواه در ادامه درباره جنبههای مثبت و فرصتهای حضور جامعهشناسان در فضای مجازی گفت: یکی از دستاوردهای مهم این حضور، بردن جامعهشناسی به میان مردم است. فعالیت همکاران جامعهشناس در فضای مجازی همچنین زمینه بسیار خوبی را برای ارتباط مستقیم و بی واسطه آنها با اقشار مختلف جامعه فراهم کرده است.
وی خاطرنشان کرد: دادههایی که مبنای تحلیل ها و تحقیقات اعضای هیئت علمی است معمولا حاصل پیمایشها و مطالعات میدانی دانشجویان است، در این شرایط فضای مجازی فرصت ارتباط مستقیم با مردم را در اختیار ما قرار میدهد؛ البته برخی همکاران برای اداره صفحات خود در فضای مجازی هم از واسطهای به نام ادمین استفاده میکنند که با توجه به این که ارتباط مستقیم با مخاطبان هم مشکلاتی دارد، قابل تامل است.
علیخواه با بیان این که فایده دیگر فضای مجازی، دادههای دست اولی است که در اختیار جامعهشناسان قرار میدهد به تجربه شخصی خود در این زمینه اشاره کرد و گفت: هر روز که تلگرام یا اینستاگرام را باز می کنم اغلب با انبوهی از دادهها مواجه میشوم مثلا پس از آن که مطلبی درباره مهاجرت نوشتم متعاقب آن ۲۰۰ روایت یا کامنت از افرادی که به خارج کشور مهاجرت کرده بودند دریافت کردم و تماسهای زیادی داشتم که در آن برای گفتگو و انتقال تجربه خود ابراز تمایل کرده بودند یا بعد از مطلبی که درباره خیانت همسران نوشته بودم حدود ۷۰ زن و تعداد زیادی از مردانی که آشکارا یا پنهانی چنین روابط فرازناشویی داشتند روایت خود را برای من فرستادند، پس از مطلبی درباره قتل رومینا هم دادههای زیادی را از همسایههای خانواده رومینا دریافت کردم.
وی افزود: چنین تجربهای را در بسیاری موارد دیگر هم داشته ام مثلاً بعد از مطلبی که درباره تتلو نوشته بودم بسیاری از هواداران او در کامنتهایی دلایل طرفداری خود را نوشتند. همچنین پس از نوشته کوتاهی با عنوان «تا طلاق نگرفتم، کتاب ننوشتم» پیامهای زیادی از همسران افراد مشهور از جمله جامعهشناسانی که عرصه مطالعهشان فمینیسم است دریافت کردم که حاوی روایتها و به تعبیری درددل های آنها بود و نوشته بودند که شوهرانشان با این که خود را مدافع فمنیسم معرفی میکنند و حتی در این زمینه کتاب نوشتهاند ولی در خانه طور دیگری رفتار میکنند. نمونه چنین دادههای قابل تأمل و تحلیل را از برخی فعالان زن شناخته شده عرصه مطالعات زنان دریافت کردهام که از خیانتهای متعدد شوهرانشان مینویسند و شخصا از این که این خانمها چنین وضعیت دشواری را تحمل میکنند متاثر شدهام.
این جامعهشناس که معتقد است مسئله اجتماعی جامعه ایران بیشتر زندگی مشترک است تا طلاق! یعنی زوجهایی دارند با هم زندگی میکنند که با شرایطی که از زندگی مشترکشان نقل میکنند بسیار عجیب و قابل تأمل است خاطرنشان کرد: قطعا دریافت این قبیل دادههای دست اول توسط جامعهشناسان، کمک بسیار مؤثری در فهم و درک جامعه ایران است. در کنار این دادهها و روایتها، نقدهای مختلفی که از لایههای مختلف جامعه دریافت میشود هم میتواند بسیار کمککننده باشد. یادم هست بعد از یک نوشته کوتاه (یک صفحهای) با عنوان «مردان جهان دارید از دست میروید!» بیش از ۱۷۰ صفحه نقد دریافت کردم که از یک محقق پسادکتری فیزیک مقیم بلژیک تا صاحب خشکشویی محله ما در بین نویسندگان آنها بودند. طبعا این نقدها به من کمک میکند که بفهمم لایههای مختلف جامعه چگونه فکر میکنند و چه برداشتی از متن من دارند.
وی، دستاورد دیگر حضور در فضای مجازی را اقبال جامعه به جامعهشناسی عنوان و تصریح کرد: کمتر روزی است که از دانش آموزان دبیرستانی پیامی مبنی بر علاقهمند شدن آنها به جامعهشناسی در پی خواندن نوشتههایم دریافت نکنم و گاهی خودم هم ناراحت میشوم که نکند این دانشآموزان با این تصور که در دانشگاه هم مطالبی از نسخ نوشتههای من به آنها ارائه خواهد شد به دانشگاه بروند و از فضای دانشگاه و سرفصلهای آموزشی سرخورده شوند، لذا در پاسخ به دانشآموزان تأکید میکنم که مطالبی که در صفحه من خواندهاند ضرورتا چیزی نیست که در دانشگاه تدریس می شود. علاوه بر این پیامهای زیادی هم از حلقههای مختلف کتابخوانی در سراسر کشور دارم که درخواست دارند که کتابهایی را برای مطالعه به آنها معرفی کنم.
این جامعهشناس با اذعان به این که در ابتدای ورود به فضای مجازی اصلا انتظار نداشته که یک متن ۸۰۰ کلمهای او، توجه انبوهی از مخاطبان از رشتههای مختلف را به خود جلب کند اظهار داشت: در پیامهایی که از مخاطبان میگیرم گاه این نکته هم مطرح شده که وقتی مطالب برخی همکاران را میخوانند، انقدر مطالب ثقیل و انتزاعی است که اصلا متوجه منظور نویسنده نمیشوند یعنی سبک نوشتن هم بسیار مهم است. خود من گاه برای یک متن کوتاه، چند روز وقت میگذارم و قبل از انتشار بارها مطلب را میخوانم و اصلاح میکنم و برقراری ارتباط با مخاطبان را مهارتی میدانم که مستلزم تمرین مدام است.
علیخواه خاطرنشان کرد: ارتباط بین جامعه علمی با عامه به حدی اهمیت دارد که مثلا در جامعه آمریکا افرادی هستند که شغلشان نوشتن مطالب تخصصی دانشگاهیان به زبان ساده به عنوان واسط بین دانشگاهیان و جامعه است. اگرچه شخصا معتقدم یک دانشگاهی باید مهارت این را که برای طیف گستردهای از مخاطبان بنویسد داشته باشد.
وی در ادامه با بیان این که فضای مجازی به دیده شدن، دسترس پذیر شدن و به رسمیت شناخته شدن جامعهشناسان و تولید دادههای جامعه شناسی کمک کرده است، اظهار داشت: جامعهشناسان کشور باید این اقبال جامعه به خود را – خصوصا در این فضای فعلی که با بی اعتنایی حکومت نسبت به جامعهشناسان روبه رو هستیم – غنیمت بشمرند.
این جامعهشناس فعال در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در بخش دوم صحبتهای خود به تهدیدها و دامهایی که به زعم وی در فضای مجازی در کمین جامعهشناسان است پرداخت و گفت: اول تهدید ایجاد این طرز تلقی است که جامعهشناس هم باید همانند یک روان شناس برای مشکلات فردی مخاطبان راه حل ارائه دهد.
وی گفت: در حال حاضر مخاطبان زیادی هستند که به دنبال راهکاری برای مسائل شخصی خود به فضای مجازی میآیند و با همین رویکرد به همکاران جامعهشناس پیام میدهند مثلا وقتی از دید جامعهشناسی در خصوص پدیدههایی مثل «والدین هلیکوپتری» می نویسید با پیامهای زیادی مواجه میشوید که از شما درباره برخورد با نوجوانان راهنمایی میخواهند. بارها در صفحه خود نوشتهام که من روانشناس و مشاور خانواده نیستم و از مخاطبان خواستهام از امثال من که هیچ تخصصی در این حوزه نداریم راهکار نخواهند.
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان خاطرنشان کرد: مسئله دیگری که جامعه شناسان فعال در فضای مجازی را تهدید میکند، عقب ماندن از کارهای اساسی تر مثل نوشتن کتاب و مقالات علمی است. خطر سوم، تغییر نقش جامعهشناس به روزنامهنگار و ایجاد این انتظار غلط در مخاطبان است که یک جامعهشناس فعال در فضای مجازی باید در مورد هر مسئله روز که وایرال میشود، اظهار نظر کند.
علیخواه تصریح کرد: با مورد توجه قرار گرفتن و افزایش تعداد دنبالکنندگان در فضای مجازی، این مخاطره هم ایجاد میشود که ممکن است طرفداران و دنبال کنندگان شما را به دنبال خود بکشند یعنی آنها تعیین کنند که در مورد چه موضوعاتی بنویسید و در آن موضوع چه جهتگیریای داشته باشید. البته منظور من نادیده گرفتن خواستههای مخاطب نیست، بلکه این است که باید مراقب بود که جهتگیری مخاطب، مستقیم یا غیرمستقیم بر نظرات ما سایه نیندازد.
وی، دام دیگر را ایجاد توهم منجیگری در فرد دانست و گفت: وقتی بازنشر مطالب زیاد شود ممکن است این احساس در فرد ایجاد شود که گویی در مورد هر موضوعی طیف وسیعی از مخاطبان منتظر واکنش او هستند! من رگههایی از این آسیب را در برخی جامعهشناسان حاضر در فضای مجازی میبینم که میخواهند نقش منجی و نجات دهنده را ایفا کنند.
این جامعهشناس، تهدید دیگری را که جامعهشناسان فعال در فضای مجازی با آن مواجه هستند امکان بالقوه سلبریتی شدن عنوان کرد و گفت: پدیده سلبریتیزه شدن را شاهد بتوان مثل جهانی شدن یک روند اجتماعی فراگیر تلقی کرد ولی این نگرانی وجود دارد که لایک ها و تحسین ها زمینه ای را فراهم کند که گرفتار سازوکارهای دنیای سلبریتیها شویم. مثلا سلبریتیها برای این که مخاطبان خود را از دست ندهند هر روز پست میگذارند، چه اگر تولید محتوا نکرده باشند و مطلب خاصی هم نداشته باشند مطلب یا عکس بی ربطی پیدا میکنند تا صفحه مجازیشان یک روز هم خالی نماند. شخصا سر خوردن به جایگاه سلبریتیها را نمیپسندم. به هر حال مرز شهرت و حضور در فضای مجازی بسیار شکننده است و هوش و مهارت خاصی لازم است تا فرد کنترل رفتارهای خود را از دست ندهد.
وی افزود: دام دیگری که در فضای مجازی در کمین است ساده سازی بیش از حد مفاهیم تخصصی یا اصطلاحا «دامینگ داون» است. در سادهسازی و انتقال مطالب علمی و تخصصی باید مراقب باشیم که مطالب را بیش از اندازه و تا حدی که به سمت فرهنگ عامهپسند برود ساده نکنیم. این حداقل تلنگری به خود من است که مراقبت کنم که متن را تا کجا میخواهم ساده سازی کنم. به هر حال باید شگردهایی را در نوشتن به کار ببریم که مخاطبی هم که تحصیلات پایینی دارد، جاهایی خود را بالا بکشد.
علیخواه خاطرنشان کرد: پزشکی اجتماعی از حوزههایی است که توانسته تا حد زیادی در سادهسازی اصولی مفاهیم موفق باشد مثلا اصطلاح پاندمی که تا قبل از شیوع کرونا چندان فراگیر نبود به تدریج جای خود را در بین عموم باز کرده است. در حوزه جامعهسازی هم اصطلاحاتی مثل «سرمایه اجتماعی» و «هژمونی» توانستهاند به جامعه راه پیدا کنند و دیگر خیلی راحت تر به کار میروند. البته با وجود شگردهایی که برای عمومی سازی اصطلاحات به کار میبریم باید مراقب باشیم که آنها را کاملا به جا و در مفهوم دقیق آن به کار ببریم.
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان، سانتیمانتالیسم یا احساسات گرایی را یکی دیگر از دامهای فراروی جامعهشناسان فعال در فضای مجازی خواند و گفت: این وسوسه ممکن است در ما وجود داشته است که اگر درباره جنایاتی مثل قتل فجیع رومینا توسط پدرش یا دیگر قتلهای ناموسی، خودکشی یا … می نویسیم از تعابیر احساسی یا آنچه در ادبیات غیرفارسی از آن به عنوان «پساحقیقت» یاد میشود استفاده کنیم. سبک و سیاق عاطفی دادن به مطالب که عمدتا در عرصه سیاست به آن متوسل می شوند باعث میشَود که فکتها به نوعی در میان مطالب احساسی گم شوند که باید نسبت به آن مراقب بود.
علیخواه تصریح کرد: یکی دیگر از دامها، اعتیاد به دیده شدن است از فعالان افراطی فضای مجازی گاهی می شنویم که میگویند «لایک خونم شدیدا افت کرده است!!»
اگر مراقب خودمان نباشیم این اشتیاق افراطی به دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن ما را به دام میاندازد تا جایی که وقتی در فضای مجازی حضور نداریم انگار جهان دارد به اتمام میرسد و و وقتی وصل میشویم انگار دوباره زنده میشویم!
وی در جمعبندی مطالب خود گفت: گاتو – از منتقدان آموزش در آمریکا – نقد جالبی دارد و میگوید یکی از تهدیدهای فضاهای مجازی این است که اجتماع (Community) به آن معنایی که ما محققان اجتماعی به عنوان یک حقیقت و محل بروز تعاملات ناب میشناسیم به شبکه (Network) تقلیل پیدا میکند و آن را تهدید جامعه مدرن میداند. به نظر من نباید نسبت به این نقد بی تفاوت باشیم و علیرغم همه فرصتهای موجود در فضای مجازی به هر حال باید ترجیح ما همچنان همان اجتماعات ها و دورهمنشینیهای واقعی باشد و همه تخم مرغها را در سبد فضای مجازی نگذاریم.
علیخواه در ادامه در پاسخ به این سؤال که حضور جامعهشناسان در فضای مجازی و کار کردن روی عامه در عمل چه قدر میتواند اثربخش باشد، گفت: به لحاظ شخصی حداقل در دو، سه سال اخیر به تعبیری به «جامعهشناسان امیدوار سرخورده» پیوستهام یعنی نسبت به نظام تصمیمسازی دچار یاس شدهام و به قولی «خسته شدهام از بس دنبال روزنه امید گشتهام!» ولی وقتی در عین حال در تحولات جامعه ایران، نقاط روشن و روزنههای امیدی هم میبینم. مثلا یادم هست در دوره نوجوانی و اوایل جوانی وقتی به سینما میرفتم از شدت دود سیگار برخی تماشاگران، فیلم رنگی را سیاه و سفید می دیدم ولی امروز با تلاشها و اطلاعرسانیها و فرهنگسازیهایی که در گوشه و کنار توسط افرادی در رسانهها و جاهای دیگر صورت گرفته و با استدلال هایی که درباره خطرات مصرف دخانیات و ضرورت رعایت حریم خصوصی دیگران مطرح شده، میزان مصرف دخانیات در فضاهای سربسته به شدت کاهش یافته است. مثال دیگر در زمینه رفتار با حیوانات است. یادم هست در دوره کودکی زمانی که با همسالانم در رشت بازی میکردیم با کمال تأسف وقتی سگ ولگردی از خیابان رد میشد، ناخودآگاه دستمان به طرف سنگ می رفت یعنی کسی به ما نگفته بود که حیوان بیچاره را که هیچ کاری هم با ما نداشت، نزنیم. امروز خود من وقتی به محله کودکیهایم میروم از از دیدن غذاهایی که برای گربهها گذاشتهاند خوشحال می شوم.
وی افزود: مطمئنا متفکرانی در این سالها برای رفع رفتارهای نادرست رایج و رواج فرهنگ مهربانی با حیوانات تلاش کردهاند که اگر آنها هم با دیدن دولتهای ناشایست و ناکارآمدی که سر کار بودند از به اشتراک گذشتن ایدههای صحیح خود و اصلاح شرایط ناامید میشدند، چنین بهبودی را شاهد نبودیم.
این جامعهشناس با بیان این که با همه مشکلات و آسیبهایی که در جامعه امروز ایران با آنها مواجهیم هنوز هم در متن اجتماع ما جاهایی برای امیدواری وجود دارد، گفت: با همه انتقادهایی که به فرهنگ سلبریتی و سازوکارهای فریب این صنعت داریم که به دنبال جذب حداکثری مخاطبان برای فروش یک محصول یا خدمت هستند و با همه انتقادها و رنجیدگیهایی که از دخالتهای بی شمار حکومت در عرصههای مختلف دارم ولی معتقدم شاید بتوان در همین عرصه سلبریتیها حداقل آگاهی رسانیهایی انجام داد که بازخوردش مثبت باشد. از آنجا که عملکرد سیستم از بالا به پایین است شرایط اغلب ناامیدکننده است ولی شاید بتوان در همین فضا هم ایدههایی را به اشتراک گذاشت و تبدیل به مطالبه کرد که مطمئنا فشار ناشی از انبوه مطالبات انباشته شده تصمیم سازان را وادار هم به تسلیم و اصلاح شرایط خواهد کرد.
علیخواه در این ارتباط به یادداشت کوتاهی که با عنوان «دیوارهای بی حیا» نوشته و در آن از بیتوجهی فعالان صنعت ساخت و ساز به ضخامت دیوارهای حائل ساختمان و جلوگیری از شنیده شدن صدای ساکنان خانه در آپارتمانهای مجاور علی رغم شعارها و تاکیداتی که بر رعایت حریم خصوصی همسایهها میشود انتقاد کرده اشاره کرد و گفت: بعد از این یادداشت کامنتهای بسیار زیادی از بسازبفروشها گرفتم که چرا به این مسأله توجه میشود یا نمیشود و بعضی هم نوشته بودند که بعد از خواندن این مطلب، کمی نقشه ساختمانهای در حال ساخت را اصلاح کردهاند تا از این مشکل پیشگیری شود.
انتهای پیام
* نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند