دوشنبه، ۳ دی، ۱۴۰۳ | Monday, 23 December , 2024

یادنامه‌ای در فراق دکتر کمال‌الدین بازرگانی گیلانی، استاد فقید دانشگاه تهران

نسخه قابل پرینت
کد خبر:47027
شنبه، ۱۰ آبان، ۱۳۹۹ | 17:18

یادنامه‌ای در فراق دکتر کمال‌الدین بازرگانی گیلانی، استاد فقید دانشگاه تهران

دکتر کمال‌الدین بازرگانی گیلانی از استادان دانشکده زمین‎شناسی دانشگاه تهران ششم آبان ماه جاری پس از عمری تلاش علمی و آموزش دانشجویانی که بیش از دانش زمین‎شناسی، اخلاق و منش و ادب و آداب زندگی شرافتمندانه آموختند، درگذشت.

به گزارش دیده‌بان علم ایران، دکتر محمد حسین رفیعی از دوستان و همکاران زنده‌یاد دکتر بازرگانی که از ۶۰ سال پیش – از دوران تحصیل در دبیرستان – تا سال‌های تدریس دکتر بازرگانی در دانشگاه تهران و پس از آن دوستی نزدیکی با وی داشته در یادنامه‌ای به زندگی و تلاش‌های علمی و اموزشی زنده‌یاد دکتر بازرگانی پرداخته است.

دکتر رفیعی فنود در ابتدای این یادداشت آورده است: «برای نوشتن این یادنامه، استادانی که پیش از این از دانشجویان او بودند، سزاوارتر‎ند ولی این وظیفه را به دلیلی که توضیح داده می‎شود به اینجانب سپردند؛ اما پیشاپیش از اینکه نمی‎توانم حق مطلب را ادا کنم از بازماندگان، دوستان، ارادتمندان او و بیش از آن از روح بزرگ، نجیب و فروتن خودش پوزش می‎خواهم.

نویسندۀ این یادداشت درست از ۶۰ سال قبل، سال ۱۳۳۹، همکلاس دبیرستان او بود، در دانشگاه تهران هم دانشگاه در دو رشتۀ متفاوت و پس از تحصیلات عالیه در خارج از کشور باز در دانشگاه تهران و در یک پردیس مشغول به تدریس شدیم.

زمینه ‎های پژوهشی مشترک بین رشته‎ای شیمی و زمین شناسی هم بیش از پیش ما را به یکدیگر پیوند می‎داد.

دکتر بازرگانی، فرزند روحانی خوشنامی در رودسر بود که از کسوت روحانیت امرار معاش نمی‎کرد. روحانی اخلاق‎مداری از میان مردم، با مردم و در کنار مردم و شریک غم‌ها و شادی‎های آنها بود و با نامی نیک درسال ۵۹ سر بر زمین نهاد.

آن روحانیت بود که با اعتبار و احترامی که در میان مردم فراهم کرده بود توانست ملتی را به سادگی علیه نظام گذشته بسیج و آن را سرنگون کند.

در اوان انقلاب، دکتر بازرگانی در خارج از کشور به‎ عنوانی جزئی از آحاد ملت ایران و به دلیل زمینه خانوادگی که داشت مدافع انقلاب بود و با گروه‎های نوپا و کمتر شناخته شده همسو نمی‎شد. استقرار جمهوری اسلامی در داخل کشور هم طبعاً به‎آسانی حاصل نشد. برچیدن سنگربندی گروه‎های سیاسی بعضاً برانداز در دانشگاه تهران، نمونه‎ای از این چالش‌ها بود. اما پس از خالی شدن صحنه از اغیار و با نگاهی به درون، کمبود نیروی انسانی در امور مختلف عیان شد. دکتر بازرگانی از اتفاق در کار تربیت نیروی انسانی ماهر در دانشگاه تهران فعال شد.

فعالیت‎های دکتر بازرگانی در آموزش و پژوهش دانشگاه خلاصه می‎شد. از سنگ و سنگواره می‎گفت. از شگفتی های طبیعت بی‎جان حرف می‎زد. سختی‎ها و دشواری‌های سفرهای علمی با دانشجویان را بر خود هموار می‎کرد تا زیبائی‎های نهفته در طبیعت را به آنها بنمایاند و قوانین حاکم بر طبیعت را برایشان توضیح می‎داد…»

در قسمت دیگری از این یادنامه هم آمده است: «از نظر زندگی خصوصی، زندگی ساده و بی پیرایه‎ای داشت. در راه‎پله‎های ساختمانش نمونه‎های زیبایی از سنگهایی قرار داده بود که با مرارت بسیار در بعضی از سفرهای آموزشی با دانشجویان و یا مأموریت‎های تحقیقاتی گرد آورده بود.

درون آپارتمانش هم ویترینی از نمونه‎های زیبایی از بلورهای رنگارنگ را داشت که می‎توانست هر مهمانی را مدتی به خود مشغول کند. از ویژگی‌های دیگر او شرکت در تظاهرات سیاسی بود، فارغ از هر هزینه‎ای که داشت.

در بزرگداشت خدمتگزاران به مردم و تکریم استادان دانشگاه، اعم از ماندگان و رفتگان شرکت می‎کرد. بسیار مقید به دیدار اهل قبور و ذکر خیر آنان بود. قناعت پیشه، ساده زیست و دارای سلامت نفس بود.»

در بخش دیگری از این یادنامه در خصوص آخرین روزهای زندگی استاد بازرگانی آمده است: «در یک جستجوی زمین‎شناسی در مقطع دکتری در آلمان، برف گیر، سرما زده و از هر دو پا دچار آسیب ‎شده بود. سال‌ها پس از بهبودی هم در ایران از سرما هراس داشت و گرما دوست بود. اخیراً هم هرسال دچار سرما خوردگی کم و بیش شدیدی می‎شد. در جمعه ۱۱ مهرماه سال جاری برایم نوشت: «سلام، من آنفلولانزا گرفتم، خیلی شدید. از جمعه تا حالا. حالا خیلی بهترم. قبل از آن حد اقل ده بار به داروخانه‎ها، حتی دولتی مراجعه کردم، نداشتند. سالم باشید.» چند روز بعد از بهبودی نسبی‌اش برایم نوشت.

تنها زندگی می‌کرد. همسرش چندین سال قبل فوت کرده بود و فرزندانش، دو دختر و یک پسر، خارج از کشور بودند. پسر دفاع از تز دکتری‌اش را همین روزها باید انجام می‎داد.

یکی، دو روز که از دکتر بازرگانی بی‎خبر بودم، پسر به من زنگ زد که پدر را در منزل کم رمق یافته ام. پرسیدم مگر تو تهرانی؟ پاسخ مثبت بود. توضیح داد: «در تماس مداوم با پدر و از حالش با خبر بودم. یکی دو بار آخر پاسخ‌هایش نامفهوم بود. فهمیدم مشکلی پیش آمده. با وجود محدودیت‌های بلیط و رفت و آمد و نزدیکی دفاع از تز، خودم را به تهران رساندم. ‌پدر را به بیمارستان رساندم. تا حدودی بهتر شد. روزهای آخر از بیمارستان راضی نبود و مایل بود به منزل منتقل شود که صبح روز ششم آبان از بیمارستان زنگ زدند که تمام کرد.»

شنیدن خبر از زبان فرزند نازنینش برای من که از شصت سال قبل با هم آشنا بودیم بسیار ناگوار بود. او سرانجام در هفتم آبان ماه در کنار همسر نازنینش در بهشت زهرا آرمید.

یاد و خاطرش در دل دوستداران و دانشجویانی که به ‎مهر پرورد، زنده است.»

زنده‌یاد دکتر بازرگانی گیلانی، استاد زمین‌شناسی اقتصادی دانشکده زمین‌شناسی دانشگاه تهران، تحصیلات کارشناسی زمین‌شناسی را در سال ۱۳۵۱ در دانشگاه تهران و دوره کارشناسی ارشد این رشته را در سال ۱۳۵۶ در دانشگاه اشتوتگارت و دوره دکتری معدن را در در سال ۱۳۶۱ در دانشگاه هایدلبرگ آلمان گذرانده بود.

انتهای پیام

مطالب مرتبط

توقف رشد باکتری‌ها با نانوذرات سلنیوم زیستی

شوری آب دریا، اثرات سمی نانوذرات بر جانوران آبزی را کاهش می‌دهد

در چه دماهایی، احتمال واژگونی خودرو و تصادف زنجیره ای بیشتر است؟

انجام نخستین پژوهش در حوزه «باستان‌شناسی جنایی» در ایران/باستان‌شناسی در خدمت پلیس جنایی

نظر دهید

* نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند

سرخط خبرها