یادگیری و تربیت ذهن خلاق، پدیده پیچیدهای است که نباید از هیچ جنبه آن غفلت کرد. فضلای ما در تمام دورهیهای تاریخی «بهت» و «گذار به آگاهی» در دویست سال اخیر، به جنبهی مهم رویدادهای تاریخی و آگاهی ذهن نسبت به آن بیتوجه بودهاند.
هنگامی که یک دانشآموز یا دانشجوی اروپایی میشنود یا میخواند که انیشتین در سال ۱۹۰۵ نسبیت خاص را نوشت به راحتی رویدادهای تاریخی کشورش یا حتی دنیا در ذهنش تداعی میشود و در یادگیری به او کمک میکند. نسبیت و اینشتین را هم اتفاقی تاریخی میداند همزمان با رویدادهای تاریخی خانوادهی سلطنتی هابسبورگ در اتریش یا قیصر ویلهلم در آلمان یا هنگامی که از ابداع نسبیت عام اینشتین و تحول در تصور ما از فضا و زمان در سال ۱۹۱۵ میشنود جنگ جهانی اول به یادش میافتد و رویدادهای کشورش را به یاد میآورد.
همین تداعیها در آموزش بسیار موثر است و علم را به بستر تاریخی و تحولات تاریخی میآورد، آن را در جایگاه واقعیتری در میان تحولات اجتماعی مینشاند، خودمانیتر میکند، و دینامیک تحولات را بهتر در ذهن مینمایاند. اما این سالهای میلادی چیزی در ذهن دانشآموز یا دانشجوی ایرانی تداعی نمیکند.
برای دانشآموز یا دانشجوی ایرانی این سالها تنها «عدد» هستند که باید از حفظ کرد؛ به همین دلیل اکثر رویدادهای تاریخی دنیا برای عامهی مردم ما «بیتاریخ»اند و در توالی ذهنی ما نمیگنجند. آنهایی هم که در اشراف بر سه تاریخ هجری شمسی و هجری قمری و میلادی تبحر دارند برای این اشراف و حفظ آن بسیار هزینه کردهاند.
این هزینه به معنی این است که ذهن بعضی آن چنان درگیر این تطابقها است که نمیتواند روی آنها پل بزند و به خلاقیت بپردازد. به عبارت دیگر موضوعی که باید برای انسانها در یک محیط فرهنگی بسیار بدیهی باشد به یک تخصص نادر تبدیل میشود! این یعنی هزینهی ذهنی بسیار برای یک ملت و هدر دادن استعدادها.
به چند نمونه از نوشتارهای مدرن توجه بکنید:
الف) مرجع ۱ ص ۱۱۱: «…بهار در دوران مشروطه، یعنی از ۱۹۰۵ تا ۱۹۲۵ /۱۲۸۴ ه.ق. تا ۱۳۰۵ ش. هم در کسوت روزنامه نگار و..».
آیا در ذهن خواننده ایرانی تاریخ ۱۲۸۴ ه.ق. تا ۱۳۰۵ ه.ش. بازهای تاریخی قابل درک و اتصال به اطلاعات او تداعی میشود؟ حال آنکه برای خواننده غربی این تاریخ بلافاصله با انواع رویدادها اجتماعی و فرهنگی و علمی تداعی میشود و این یعنی درک و رشد ذهن. در مورد خوانندهی ایرانی اما این یعنی بار خاطر و خستگی ذهنی!
ب) مرجع ۱ ص ۱۱۵: «… و این علت اصلی کودتای۱۹۲۱/ ۱۲۹۹ بود که در ظرف چند سال آشوب……یعنی از همان سال ۱۹۰۸/ ۱۳۲۶ ه.ق. در روزهای تلخ و سیاه استبداد…».
مثلا من میتوانم حتی به عنوان ایرانی بگویم این تاریخ، یعنی سال ۱۹۰۸ یک سال پس از فرمولبندی فضا-زمان چهار بعدی توسط مینکوفسکی بوده است اما سال ۱۳۲۶ ه.ق. در ایران چه خبر بوده است؟ سالها است که در کلاس درس دانشگاه این گونه تاریخها را با دانشجویان به بحث میگذارم. بسیار اندک بوده است موردی که یک دانشجوی ایرانی توانسته باشد تاریخ میلادی یا حتی هجری قمری را با وقایع تاریخی که شنیده است جفت و جور بکند؟ امتحان بکنید: از خودتان یا اطرافیانتان بپرسید محمد غزالی با کدام رویدادهای تاریخی غرب همزمان یا هم عصر بوده؛ بپرسید گالیله در عصر کدام پادشاه یا سلسله ما زندگی میکرده است؟ شیخ بهایی قبل یا بعد از نیوتون بوده است؟ کانت یا دکارت قبل یا بعد از ملاصدرا بودهاند؟ این سیاهه را میتوانید به دلخواه ادامه دهید تا عمق بیتاریخی ذهن ما ایرانیان را درک کنید.
کم نیستند اهل فضل سنتی ما که هنوز با شنیدن این نکتهها آن را حمل بر بیسوادی مردم ما و جوانان ما میکنند! اینها اما فراموش کردهاند که در این دنیای جدید این اطلاعات دیگر «سواد» تلقی نمیشود.
دانستن از حفظ این اطلاعات نقشی در خلاقیت ندارد و فقط بار خاطر و بار ذهن تلقی میشود. پس بهتر است راهی پیدا کنیم کمی از این درد بیتاریخی بکاهیم. شک نکنیم که کاهش این درد گامی مهم در رفع توسعهنیافتگی ما است!
مرجع ۱ که از دو نمونه بالا دیده میشود، گر چه تا حدی سبک نوشتاری نوین تاریخهای متفاوت را به کار برده است (تفکیک هجری/ میلادی با این علامت “/”) اما هنوز بیانگر مشکل است.
اوائل انقلاب این سبک را در مجله ی فیزیک در مرکز نشر دانشگاهی باب کردیم. استاندارد نوشتاری تاریخها را در گام اول بدون تغییر تقویم، این گونه تعریف کردیم: سال هجری شمسی/ سال میلادی. علت این که ابتدا سال هجری شمسی و سپس میلادی را در سمت چپ نوشتیم به این دلیل بود که متن فارسی از راست به چپ و لاتین از چپ به راست نوشته میشود. پس اگر این سبک چه در متن فارسی چه در متن لاتین حفظ بشود خواننده به هر زبانی باشد اول با تاریخ مالوف خودش آشنا میشود. بنابراین ما الان در سال ۲۰۱۶/۱۳۹۵ هستیم که ۶۲۱ سال با هم اختلاف دارند. در این استاندارد دیگر نیازی به ذکر «ه.ش.» و «میلادی» نیست؛ خواننده این تفکیک را با یکی دو بار دیدن استنتاج میکند حتی بدون توضیح!
میماند مواردی که به هر دلیل ذکر تاریخ هجری قمری هم لازم است. در این گونه موارد مثال زیر راه گشای استاندارد است: «امروز ۱۱ خرداد ۱۳۹۵/ ۲۲ شعبان ۱۴۳۷ / ۳۱می ۲۰۱۶ ” است. یا اگر فقط ذکر سال هدف باشد به صورت «۱۳۹۵/ ۲۰۱۶/۱۴۳۷». این استاندارد را گسترش دهیم مانند استاندارد لولهی آب که هر ایرانی هم میداند و میداند که اگر آن را به کار نبرد در منزل با مشکل مواجه میشود.
کمی راه توسعه را هموار کنیم. توسعهی بنیادی پیشکش!
*وبگاه شخصی دکتر رضا منصوری
مرجع
۱. کاتوزیان، محمد علی همایون، ایران، جامعۀ کوتاه مدت و ۳ مقالۀ دیگر، ترجمۀ عبدالله کوثری، تهران، نشر نی، ۱۳۹۰.
* نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند