مطالعه جامع ارزیابی توانایی اراضی ایران از لحاظ بهره وری پایدار کشاورزی در قالب پروژه «استنفورد – ایران ۲۰۴۰» نشان می دهد با توجه به استانداردهای فائو تنها سه درصد مساحت کشور که حدود پنج میلیون هکتار است از لحاظ خصوصیات خاک برای کشاورزی مطلوب است، حدود ۱۰ درصد یعنی ۱۷ میلیون هکتار مطلوبیت متوسط دارد و بقیه زمینها به سمت فقیر شدن حرکت میکنند.
به گزارش دیدهبان علم ایران، این تحقیق که به تازگی بر روی تارنمای دانشگاه استنفورد انتشار یافته توسط دکتر محسن مسگران، دکتر کاوه مدنی، دکتر حسین هاشمی و دکتر پویا آزادی انجام شده است.
طبق نقشه ارايه شده بخش عمده زمین های مطلوب کشور در شمال، شمال غرب و غرب کشور واقع شده و استان های کرمانشاه، گیلان و کردستان بیشترین درصد زمین های مطلوب نسبت به کل سطح استان را دارا هستند.
در این گزارش نقشه درجه بندی شده زمین های ایران از لحاظ مطلوبیت کشاورزی بر پایه پردازش داده های جغرافیایی خاک (شوری، اسیدیته، غیره)، توپوگرافی (شیب و ارتفاع) و اقلیم (میزان و پراکنش زمانی بارندگی و تبخیر سطحی) ارائه شده که براساس آن در حال حاضر ۱۲ درصد کشاورزی ایران در اراضی با کیفیت خوب، ۳۴ درصد در زمینهای با مطلوبیت متوسط و ۳۰ درصد در زمینهای با مطلوبیت ضعیف انجام میشود. پنج درصد کشاورزی در اراضی خیلی بد و ۱۷ درصد در اراضی ای صورت میگیرد که به درد کشاورزی نمیخورند.
از آنجا که تولید محصول در این زمین ها تنها با بهره کشی نامتوازن از منابع طبیعی میسر شده است، تداوم کشاورزی در آنها منجر به تخریب فزاینده منابع آبی و خاکی شده که در آینده ای نه چندان دور پیامدهای فاجعه باری را برای کشور به همراه خواهد داشت. این مطالعه نشان می دهد که تمامی زمین های با مطلوبیت بالا پیش تر برای کشاورزی و دیگر کاربری ها مورد بهره برداری قرار گرفته اند و بدین سبب توسعه اراضی در این زمین ها در آینده امکانپذیر نخواهد بود. با این حال، بخشی از زمین های با مطلوبیت متوسط بدون استفاده باقی مانده اند که بکارگیری انها به جای کشاورزی آبی در مناطق نامطلوب می تواند بطور بالقوه به کاهش فشار بر منابع آبی کشور کمک کند.
دکتر کاوه مدنی، استاد مدیریت منابع آب و محیط زیست امپریال کالج لندن و از اعضای تیم پژوهشی پروژه ایران ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد که به سرپرستی دکتر پویا آزادی و با همکاری دکتر محسن مسگران از دانشگاه ملبورن استرالیا و دکتر حسین هاشمی از دانشگاه استنفورد در حال اجراست در نشستی خبری در دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی در تشریح یافته های این پروژه در ارزیابی توان زراعی زمین های کشاورزی ایران گفت: عملکرد کشاورزی ایران طی ۲۵ سال گذشته رو به افزایش بوده و از ۲,۸ میلیون تن در هکتار به ۶.۴ میلیون تن در هر هکتار رسیده است. این در حالی است که سطح زمینهای کشاورزی نیز در طول این دوره حدود ۱۲ میلیون هکتار بوده و تغییرات چندانی نداشته است. گاهی در فصول با بارندگی مناسب این سطح بیشتر شده اما در مجموع تغییرات محسوس نبوده است.
به گفته استاد دانشگاه امپریال کالج عملکرد کشاورزی در بخش غلات همواره ثابت بوده اما کشت محصولات آببری نظیر سبزی و صیفی در ایران رشد داشته است که این مساله با توجه به فقر آبی ایران، بحرانزاست.
برنده جایزه سال ۲۰۱۶ دانشمند جوان برجسته علوم زمین از اتحادیه اروپایی علوم زمین (EGU) اضافه کرد: کشاورزان به دنبال محصولاتی هستند که درآمد آنها را افزایش میدهد به همین دلیل توسعه سبزی و صیفی را در دستور کار خود قرار میدهند؛ بنابراین، تلاش برای دستیابی به خودکفایی گندم عامل بروز بحران آب در کشور و مصرف بیش از حد منابع آب در بخش کشاورزی نبوده بلکه توسعه کشت سبزی و صیفی عامل بروز وضعیت فعلی است که باید برای آن برنامه داشته باشیم.
مدنی با تاکید بر این که با برنامهریزی درست حتی میتوان تولید غلات را افزایش داد اما باید تولید سبزی و صیفی به گلخانهها منتقل شود، اظهار داشت: توسعه بیش از حد گلخانهها هم مشکلات خود را دارد ولی تامین سبزی و صیفی از بازارهای خارجی هم کار دشواری است زیرا نیاز به محصولات تازه داریم. پس کشت گلخانهای خیار، گوجه و غیره راهکاری است که میتوان به آن اندیشید.
وی خاطرنشان کرد: کشت گلخانهای درآمد کشاورزان را افزایش میدهد، مصرف آب را کاهش داده و حتی دولت میتواند با اعمال مشوقهایی توسعه کشت گلخانهای را سرعت بخشد. از سوی دیگر در بسیاری از نقاط کشور با انرژی خورشیدی یا سوخت گازی میتوان گلخانهها را گرم کرد. تکنیکهای جدیدی وجود دارد که فعالیت گلخانهها را اقتصادیتر میکند. ضمن آنکه شرکتهای دانش بنیان با توسعه گلخانهها فعال میشوند و میتوانند تکنولوژی خلق کنند. پس در این حوزه نیز شاهد پویایی بیشتر خواهیم بود.
استاد امپریال کالج لندن با بیان این که طی ۲۵ سال گذشته به طور متوسط ۹۰۰ هزار نفر به جمعیت ایران اضافه شده و تقاضا برای غذا افزایش یافته است، گفت: شکاف بین عرضه و تقاضا سبب شده که واردات مواد غذایی افزایش یابد و ۱۴ درصد درآمدهای نفتی صرف واردات محصولات غذایی شود. وابستگی بیشتر به واردات محصولات کشاورزی ناشی از عدم برنامهریزی درست بوده و کمبود منابع این شرایط را ایجاد نکرده است؛ بنابراین میتوانیم با بازبینی برنامهها به راهکارهای مناسبی برای تامین غذای کشور برسیم.
مدنی با اشاره به وضعیت کشاورزی ایران که ۹۰ درصد آب کشور را مصرف کرده و ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهد، اظهار داشت: باید توجه داشت که ۲۰ درصد مشاغل نیز به این بخش وابسته است که تعطیلی بخش کشاورزی را بدون در نظر گرفتن شغل جایگزین غیر ممکن میکند.
به گفته وی سطح اراضی آبی و دیم ایران تقریبا برابر است اما ۹۵ درصد محصولات کشاورزی از اراضی آبی برداشت میشود و فقط ۵ درصد از اراضی دیم برداشت شده است. مناسب نبودن بارشها عدم مطلوبیت فعالیت در اراضی دیم را رقم زده است. با توجه به این شرایط با تغییر اندکی در سیاستها، میتوان وضعیت کشاورزی را سامان داد.
استاد دانشگاه امپریال کالج لندن گفت: اعتقاد داریم در این کشور میتوانیم هم مصرف آب را کاهش دهیم و هم تولید را افزایش دهیم اما برای دستیابی به این هدف باید خصوصیات خاک را بررسی کرده، میزان بارشها و وضعیت منابع آبی را بدانیم، وضعیت تبخیر و تعرق و شرایط توپوگرافی مناطق را هم در نظر بگیریم.
وی در ادامه به تبیین روند ارزیابی توانایی اراضی ایران در این طرح پرداخت و گفت: مقیاس نقشهای که این تیم تحقیقاتی برای مطالعات خود به کار بردهاند، حدود یک کیلومتر در یک کیلومتر بوده است. در مطالعات خود ۱۹ میلیون هکتار از اراضی کشور شامل یک میلیون هکتار تالاب، ۱۱,۴ میلیون هکتار مناطق حفاظت شده، نیم میلیون هکتار مناطق شهری و ۷.۶ میلیون هکتار جنگلهای طبیعی از چرخه مطالعه خارج کردیم
وی ادامه داد: عموما خوزستان را مستعد کشاورزی میدانیم اما بخشهایی از خوزستان خاک فقیر دارد. مناطق شرقی سیستان و بلوچستان، نواحی بزرگی از فارس و کرمان و نواحی مرکزی ایران که همیشه برای تخصیص آب بیشتر به بخش کشاورزی منازعه دارند، وضعیت خاک نامناسب است و پتانسیل کشاورزی ندارد.
مدنی با بیان این که کمبود مواد آلی خاک بیشترین صدمه را به عملکرد بخش کشاورزی وارد کرده و بخشهای اعظم کشور فاقد خاک دارای ماده آلی مناسب است، اظهار داشت: بعد از این عامل محدود کننده، شیب عامل دیگری است که برای کشاورزی محدودیت ایجاد کرده است.
استاد امپریال کالج لندن با بیان این که کشت دیم با بارش کمتر از ۲۵۰ میلمتر امکانپذیر نیست، پتانسیل ایران برای کشت دیم را بسیار پایین توصیف کرد و گفت: تنها حدود سه درصد مساحت کشور بالای ۵۰۰ میلمتر بارش دارد لذا در حالی که طور متوسط در جهان حدود ۶۰ درصد محصولات از طریق کشت دیم تولید میشود در ایران زیر پنج درصد محصولات با این شیوه تولید میشود.
مدنی خاطرنشان کرد: فرسایش خاک، خشک شدن تالابها و تحلیل رفتن منابع آب زیرزمینی به این دلیل است که بدون آنکه پتانسیلهای تولید خود را درک کرده باشیم، اقدام به تولید محصولات کشاورزی کردهایم. بنابراین نیاز داریم که در مفهوم خودکفایی و امنیت غذایی تجدید نظر کنیم.
توزيع زماني و مكاني شاخص خشكي در ايران
به گفته استاد امپریال کالج لندن با در نظر گرفتن مفهوم شاخص خشکی در ایران و توزیع ماهانه خشکی، وضعیت کشور برای کشاورزی چندان مطلوب نیست زیرا نه فقط از اردیبهشت تا مهر بیشتر مساحت ایران خشک است که حتی از اسفند تا آبان و آذر این وضعیت را داریم و بارشها به دی و بهمن محدود میشود؛ بنابراین در بهار و تابستان دچار خشکی هستیم و تبخیر و تعرق بالا میرود. بدین ترتیب یا باید کشت را به دوره های بارش محدود کنیم – مشروط به این که طول دوره های بارش با طول دوره رشد گیاه همخوانی داشته باشد – یا در این فصول اقدام به آبیاری کنیم.
وی گفت: در مناطق کویری و مرکزی کشور بر اساس طول دوره رشد، صرفا از طریق آبیاری امکان کشاورزی وجود دارد. اگرچه این مناطق برای کشاورزی مستعد نیستند اما خاک بسیار خوبی برای بهرهبرداری صنعتی دارند.شاید به این پتانسیل در برنامهریزیها توجه کردهایم و در این مناطق توسعه صنعتی دادهایم اما همزمان به دنبال توسعه کشاورزی هم بودهایم. در صورتی که باید کشاورزی را به منطقه دیگری منتقل میکردیم.
مدنی در ادامه با تاکید بر اینکه سدسازی، آب شیرینکن، پروژههای انتقال آب و غیره به خودی خود بد نبوده و فقط ابزارهایی هستند که از آنها به درستی استفاده نشده اجرای پروژه انتقال آب با هدف تامین آب مورد نیاز کشاورزی را غیر اقتصادی توصیف کرد.
استاد امپریال کالج با بیان اینکه تنها در حدود ۱۰ درصد از اراضی کشور پتانسیل کشت دیم وجود دارد، عنوان کرد: حدود ۶۹ درصد کشور بر اساس شاخص طول دوره رشد و وضعیت بارشها برای کشت دیم بدون استفاده است. محصولی نظیر برنج و چغندر برای کشت دیم نیاز به بیش از ۷۰۰ میلیمتر بارش دارند. با توجه به اینکه سطح محدودی از ایران دارای بارش ۵۰۰ میلیمتری هستند، تولید این محصولات در ایران کاملا وابسته به آبیاری است. متاسفانه از آنجا که تولید این دو محصول در ایران مطلوبیت بالایی دارد در بسیاری از مناطق شاهد کشت چغندر هستیم که باید مورد بازنگری قرار گیرد.
مدنی گفت: در ایران تولید دیم زیتون، جو، لوبیا سبز و سیبزمینی در مناطقی که حدود ۳۰۰ میلیمتر بارش دارند، امکانپذیر است.
وی با اشاره به بحث هایی که در مخالفت با کشت هندوانه به دلیل آببر بودن آن مطرح است گفت: تولید هندوانه و سیب به یک میزان آب نیاز دارد. برای تولید لوبیا و ذرت هم به اندازه هندوانه، آب نیاز است. ضمن آنکه گاهی آورد ریالی هندوانه به ازای هر متر مکعب آب مصرفی از برخی محصولات آببر بیشتر ست.
به گفته استاد امپریال کالج لندن ۶۰ درصد کشور ما با لحاظ کردن شاخصهای خاک، توپوگرافی و اقلیم به درد کشاورزی نمیخورد اما در خیلی از عرصههای غیر مستعد کشاورزی میکنیم یعنی آب را صرف زمینی میکنیم که تولید آن خوب نیست.
وی افزود: استانهای کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی، لرستان، مازندران و گیلان با توجه به نسبت سطح اراضی کشاورزی مناسب (پس از لحاظ کردن سه فاکتور خاک، اقلیم و توپوگرافی) به سطح استان، مطلوبیت خوبی برای کشاورزی دارند و استانهای با مطلوبیت متوسط نیز شامل همدان، زنجان، قزوین، آذربایجان شرقی، بخشهایی از خوزستان و فارس هستند.
مدنی بیان کرد: در سایر استانهای کشور که محصولات رایج میکاریم عملا از ظرفیتهای تجدید ناپذیر استفاده میکنیم و این روند زیانهای غیر قابل بازگشتی به کشور وارد میکند.
به گفته استاد امپریال کالج لندن تمام زمینهای خوب کشاورزی زیر کشت محصولات قرار دارد و تقریبا زمین خوبی برای توسعه کشاورزی نداریم اما این اراضی خوب به دلیل آنکه در مناطق دارای اقلیم مطلوب واقع شدهاند به شدت تحت تاثیر تغییر کاربری و ویلاسازی قرار دارند. بنابراین نباید در اراضی کشاورزی مطلوب اجازه توسعه مسکونی صادر شود.
مدنی در ادامه به تشریح وضعیت کلی اراضی کشاورزی کشور پرداخت و با در نظر گرفتن سه فاکتور خصوصیات خاک، اقلیم و توپوگرافی وضعیت این اراضی گفت: در حال حاضر ۱۲ درصد کشاورزی ایران در اراضی با کیفیت خوب، ۳۴ درصد در زمینهای با مطلوبیت متوسط و ۳۰ درصد در زمینهای با مطلوبیت ضعیف انجام میشود. پنج درصد کشاورزی در اراضی خیلی بد و ۱۷ درصد در اراضی انجام میشود که به درد کشاورزی نمیخورند. به این ترتیب ۵,۵ میلیون هکتار از اراضی زیر کشت کشاورزی در مناطقی است که برای کشاورزی مطلوبیت پایینی دارد و این فاجعه است اما میتوان این رویه را اصلاح کرد زیرا برخی اراضی در مناطق با پتانسیل متوسط برای تولید وجود دارند که کلا زیر کشت نرفتهاند.
استاد امپریال کالج لندن گفت: بر اساس مطالعاتی که ما انجام دادیم، حدود چهار و نیم میلیون هکتار زمین در مناطق با مطلوبیت متوسط برای کشاورزی هنوز زیر کشت نرفتهاند. اگر فقط دو میلیون هکتار از این اراضی را زیر کشت ببریم و در مقابل اراضی واقع درمناطق با مطلوبیت پایین را از گردونه تولید خارج کنیم، علاوه بر اینکه تولید را افزایش دادهایم، مصرف آب را هم کاهش دادهایم.
وی در پایان تصریح کرد: بر اساس آنالیزهای ما برای تولید محصولی نظیر گندم به ازای هر پنج هکتار زمین در مناطق با مطلوبیت ضعیف فقط یک هکتار زمین در اراضی با مطلوبیت متوسط نیاز داریم. البته باید برای جابجایی کشاورزان و تعطیلی اراضی غیر مستعد برنامه داشته باشیم.
گفتنی است، پروژه «استنفورد – ایران ۲۰۴۰» به منظور استفاده از ظرفیتهای علمی پژوهشگران برجسته خارج از کشور با هدف مطالعه وضعیت کنونی و دورنمای بخش های مختلف اقتصاد ایران درد حال اجراست. این طرح با رویکردی کمّی و واقعیت محور و به دور از روزمرگی های سیاسی به پژوهش در حوزه های مختلف اقتصادی مانند انرژی، کشاورزی، خدمات، منابع طبیعی و انسانی، و محیط زیست در مقیاس کشوری می پردازد. گزارش ارزیابی توان زراعی زمین های کشاورزی ایران دومین گزارش تیم تحقیقاتی ایران ۲۰۴۰ است که پس از گزارش “پیش بینی وضعیت منابع نفتی ایران و پیامدهای اقتصادی آن” منتشر شد.
انتهای پیام
* نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند