دوشنبه، ۳ دی، ۱۴۰۳ | Monday, 23 December , 2024

افزایش ۲٫۵ برابری پرتوهای مضر خورشید در اطراف دریاچه ارومیه/گزارش‌های نگران‌کننده از گسترش بیماری‌های ریوی و آب مروارید

نسخه قابل پرینت
کد خبر:13666
یکشنبه، ۱۲ دی، ۱۳۹۵ | 15:26

افزایش ۲٫۵ برابری پرتوهای مضر خورشید در اطراف دریاچه ارومیه/گزارش‌های نگران‌کننده از گسترش بیماری‌های ریوی و آب مروارید

مدیر دفتربرنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه با اعلام افزایش ۲٫۵ برابری پرتوهای مضر خورشید در مناطق اطراف دریاچه ارومیه در پی خشک شدن تدریجی آن نسبت به افزایش شدید سرطان پوست و آب مروارید در کنار بیماری های ریوی و تنفسی در ساکنان مناطق اطراف دریاچه  هشدار داد.

به گزارش دیده‌بان علم ایران، دکتر مسعود تجریشی با بیان این که افزایش پرتوهای ماورای بنفش خورشید در تصاویر ماهواره ای مشهود است، اظهار داشت: وقتی کف دریاچه خشک میشود، غبارنمکی در منطقه و حتی به استانهای دیگر پخش میشود. سموم کشاورزی مصرفی در چند دهه گذشته، به رسوبات کف دریاچه چسبیده که با بلند شدن، میتواند صدها کیلومتر حرکت کند. مشابه این حوادث در دریاچه آرال دیده شده که کمخونی، سرطان ریه و حنجره و مشکل بینایی در حوالی آن دریاچه طی سالهای بعد از خشک شدن دریاچه رشد کرده است. در مورد ساکنان حاشیه دریاچه ارومیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز در حال مطالعه است و قول داده‌اند تا اوایل سال آینده، ارزیابی اولیه این تحقیقات را روی سلامت مردم منطقه منتشر کنند.

عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف تصریح کرد: در یک مطالعه میدانی در سه روستا با دستگاه دم و بازدم حجم ریه دانش آموزان را آزمایش کردهایم که نشان میدهد ۲۵درصد کودکان ۸ تا ۱۳ سال دچار مشکلات ریوی هستند. برخی آسم دارند، برخی در تنفس شبانه دچار مشکل هستند و به همین دلیل شبها از خواب بیدار میشوند. کودکان زیر ۸ سال و افراد بالای ۷۰سال با عوارض بیشتری مواجه هستند.

به گفته وی مطالعه دانشگاه نشان خواهد داد که فراگیری این قبیل بیماریها در کل منطقه چه حد است. گیاهان از بادهای نمکی آسیب دیده‌اند ودر شبستر و عجبشیر گیاهان حاشیه دریاچه ارومیه خشک شدهاند.

وی با بیان این که طبق بررسی های انجام شده، فعالیت زنبور عسل در شرق دریاچه ۳۰درصد کاهش یافته است، خاطرنشان کرد: به گفته متخصصان وقتی هشت سال در یک منطقه زنبورهای عسل فعالیت نکنند، کشاورزی در منطقه از بین رفته و اکوسیستم منطقه می‌میرد.

تجریشی تصریح کرد: در منطقه جبل در آذربایجان غربی، تپه ماسهها به نزدیکی جاده سلماس ارومیه رسیده است. بیش از ۵۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی و باغهای نزدیک جبل در معرض نابودی به دلیل این ماسهها هستند. اگر حرکت این تپه ماسهها مهار نشود، زندگی ۷۰۰ هزار نفر ساکن این منطقه تا شعاع ۳۰ کیلومتری با مخاطره مواجه میشوند که ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و سیاسی عمیقی به همراه خواهد داشت.

مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه در ادامه با اشاره به فراز و فرودهای متعدد در زمینه توجه به دریاچه ارومیه در دهه های اخیر و با بیان این که سالهای ۱۳۷۴، ۱۳۸۴ و ۱۳۹۴ میتواند برشهای زمانی اصلی را مشخص کند، گفت: اگر نگاه مدیریتی داشتیم باید از سال ۷۴ طرح جامعی را برای حوضه آبریز دریاچه ارومیه در نظر میگرفتیم و به جای برنامههای مدیریت بحران در سالهای اخیر، مدیریت ریسک را در ۲۰سال پیش مورد توجه قرار میدادیم.

وی افزود: سدسازی خوب است ولی اگر یک نگاه جامع وجود میداشت، ابتدا نیاز آبی دریاچه را کنار میگذاشتیم و بعد برای بقیه منابع آبی برنامهریزی میکردیم. در سالهای ۷۴ تا ۸۴ فکر میکردند آب به اندازه کافی وجود دارد و از نیاز دریاچه غفلت شد. در آن سالها دستورالعملی در مورد نیاز زیستمحیطی تالابها و دریاچهها وجود نداشت. در سال ۷۴ ادبیات مطرح شده در کشورهای توسعهیافته در حوزه محیطزیست تالابها و دریاچه، در ایران جایگاهی نداشت به همین دلیل در آن دهه چهار متر از ارتفاع دریاچه کم شد و ۲۰میلیارد مکعب آب آن از دست رفت.

وی گفت: خشک شدن حاشیه دریاچه ارومیه باعث شد از سال ۸۴ به بعد مساله دریاچه ارومیه در سطح صحبت جدی گرفته شود. در دوره اول دولت احمدینژاد، کارگروهی در وزارت نیرو شکل گرفت که من در بسیاری از جلسات آن شرکت داشتم؛ ولی همچنان حاکمیت مساله را خیلی جدی نمیگرفت. تا سال ۸۹ مسئله دریاچه ارومیه در حد کاغذ باقی ماند و حتی اگر دفترچه مصوبه  «بالی» را نگاه کنید، در سال ۹۲ دوره پنج ساله آن تمام شد، بیآنکه حتی یک گام اساسی و اقدام عملی و اجرایی برای احیای دریاچه ارومیه برداشته شود.

تجریشی افزود: در سال ۸۷ کارگروه ملی احیای ارومیه با حضور معاون اول رئیسجمهوری وقت تشکیل شد و مصوباتی نیز داشت. با اینکه وظایفی برای دستگاههای اجرایی مشخص شد، در عمل تا سال ۹۲ هیچ اقدام عملیاتی صورت نگرفت. درحالیکه وضعیت مالی کشور در آن سالها خیلی خوب بود ولی چون مساله را هنوز جدی نگرفته بودند، هیچ اقدامی انجام نشد.

به گفته تجریشی، در سال ۹۲ دریاچه به سمت خشکی رفت تا جایی که روزنامهها، دریاچه ارومیه را با دریاچه وان مقایسه میکردند. اوج توجه مردم به دریاچه از سال ۹۰ و مسوولان از سال ۹۲ شروع شد.

وی درباره علت این غفلت ۲۰ساله گفت: در سال ۷۴ تقریباً بالاترین تراز سطح آب را داشتیم. چون دریاچه پرآب دیده میشد، کسی هشدار کارشناسان را جدی نمیگرفت. تا سال ۷۵ نوسانهای اقلیمی چندانی مشاهده نشده بود. به نظر میرسد تا بحران به چشم نیاید، حتی توسط بدنه کارشناسی دولت و نهادهای مردمی نیز جدی گرفته نمیشود اما به هرحال حساسیتهایی که در طول ۲۰سال به وجود آمد، زمانی به تصمیم جدی دولت برای احیای دریاچه تبدیل شد که بسیاری از فرصتها از دست رفته بود.

تجریشی خاطرنشان کرد: متأسفانه برای آنکه احیای دریاچه جدی گرفته شود، لازم بود که دریاچه در آستانه مرگ قرار گیرد، البته این نوع غفلتها مخصوص ایران نیست. دریاچههای آونز و مونو در غرب آمریکا نیز تا زمانیکه آب فراوان داشتند، با بدرفتاری مواجه بودند. از سهم آب این دریاچهها بیش از حد مجاز برای ساختوساز و توسعه شهری در منطقه لسآنجلس و جنوب کالیفرنیا استفاده میشد و دولت منطقهای، حاضر نبود این مساله را اصلاح کند. تبعات خشک شدن به آنجا رسیدکه مردم به ناچار به دولت مرکزی و دادگاه فدرال شکایت و مساله را از آنجا پیگیری کردند.

وی افزود: در کشور ما نهادهای مدنی کاملاً شکل نگرفته تا بتوانند درخواست مردم را با بیان مناسب پیگیری کنند. در سالهای گذشته، اعتراضهایی که مردم مناطق نزدیک به دریاچه ارومیه برای کاهش ارتفاع آب این دریاچه مطرح کردند، با واکنشهای نامناسبی مواجه شد و مسالهای که میتوانست ۱۰سال پیش با هزینه کمتری حل شود، عقب افتاد.

تجریشی با بیان این که هزینه و تبعات مدیریت بحران، بسیار بالاتر از مدیریت ریسک است، اظهار داشت: وضعیت پیش آمده نشان میدهد که ۱۰سال پیش کسی در حاکمیت موضوع دریاچه ارومیه را جدی نگرفت. مطالعات طرح جامع منابع آب حوزه آبریز این دریاچه در سال ۸۷ مطرح شد ولی هرگز به صورت کامل انجام نشد. این مطالعات میتوانست کمک کند تا مسائلی مانند اشتغال و اقتصاد منطقه، در کنار نیاز آبی دریاچه دیده شود و همچنین مصارف آبهای تجدیدپذیر که با منابع آب موجود توازن داشته باشد. این کارها هزینههای اقتصادی چندانی نداشت و نیازمند تدبیر و آیندهنگری بود، ولی چون از آن غفلت شد، به خشکی سال ۹۰ دریاچه رسیدیم و اکنون باید میلیاردها دلار پروژه اجرا شود تا بتوانیم بخشی از خسارات وارده را جبران کنیم. هزینه و تبعات خشک شدن دریاچه بسیار بالاست. از نظر اقتصادی، سازمان ملل ارزش هر هکتار تالاب و دریاچه را بالای هزار دلار میداند. دریاچه ارومیه حدود ۵۰۰هزار هکتار مساحت داشته است.

وی افزود: دریاچه ارومیه، نقش مهمی در تنظیم اقلیم منطقه دارد. اکنون مراغه دمای تابستانی بالای ۴۰درجه را تجربه میکند که بینظیر است. در گذشته آب دریاچه، انرژی خورشید را جذب میکرد و از طریق تبخیر آب و تنظیم رطوبت، هوای معتدل به همراه نسیم را در منطقه ایجاد میکرد. در زمستانها نیز انرژی رها شده از دریاچه، مانع زیر صفر رفتن دمای منطقه میشد. وقتی رطوبت و دمای منطقه تنظیم نباشد، کولرهای گازی و آبی در تابستان ساعتهای طولانی روشن میماند و مصرف انرژی بهشدت بالا میرود. همچنین مقدار تبخیر و  تعرق گیاهی نیز افزایش می‌یابد.اکنون بسیاری از گیاهان منطقه به علت بالا رفتن دما قهوهای رنگ شدهاند. در شمالشرقی و شمالغربی دریاچه، درختان گردو دچار سرمازدگی زمستانی میشوند و محصولشان از بین میرود یا کم میشود.

مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه خاطرنشان کرد: وقتی کف دریاچه خشک میشود، غبارنمکی در منطقه و حتی به استانهای دیگر پخش میشود. سموم کشاورزی مصرفی در چند دهه گذشته، به رسوبات کف دریاچه چسبیده که با بلند شدن، میتواند صدها کیلومتر حرکت کند. مشابه این حوادث در دریاچه آرال دیده شده است. کمخونی، سرطان ریه و حنجره و مشکل بینایی در حوالی دریاچه آرال، طی سالهای اخیر بعد از خشک شدن دریاچه رشد کرده است. در مورد ساکنان حاشیه دریاچه ارومیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز در حال مطالعه است و قول داده‌اند تا اوایل سال آینده، ارزیابی اولیه این تحقیقات را روی سلامت مردم منطقه منتشر کنند.

به گفته وی جابهجایی مردم از روستاهای اطراف دریاچه به دلیل گردوغبار و کوچ آنها به شهرها، هزینههای گزافی برای توسعه شهر، حملونقل، اشتغال، آموزش و بهداشت به همراه دارد. انجمن خوردگی گزارش داده که سازههای فلزی شرق دریاچه بهویژه در تبریز، به دلیل هجوم بادهای نمکی دچار خوردگی شدید هستند.

تجریشی در پاسخ به این سوال که احیای دریاچه ارومیه، تا چه حد امکانپذیر است، گفت: در برنامهریزی ۱۰ سالهای که ستاد احیا با کمک متخصصان، داخلی و خارجی، دانشگاهیان و دستگاه‌های اجرایی تدوین شده است، دو سال اول به تثبیت شرایط موجود اختصاص دارد؛ یعنی کار میکنیم که روند کاهش آب دریاچه متوقف شود. این کار از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا اگر دریاچه به پلایا  (دریاچه کاملاً خشک) تبدیل میشد و کف دریاچه بالا میآمد، امکان سوار شدن آب بر آن از بین میرفت و دیگر نمیشد احیای دریاچه را به راحتی انجام داد. خوشبختانه فاز تثبیت با موفقیت انجام شد. در مرحله بعد تلاش میکنیم تا ارتفاع و حجم آب دریاچه افزایش یابد. البته امکان دستیابی به دریاچه سابق با عمق ۸ متر و ۳۰ تا ۴۰ میلیارد مترمکعب آب را دیگر نداریم.

به گفته وی ستاد و کارشناسان هدفگذاری کردهاند که در طی دو الی سه سال آینده دریاچه به موقعیتی برگردد که با عمق حدود یک متر، کارکردهای زیستمحیطی خود را داشته باشد و از کف آن غبار بلند نشود. دریاچه با ۱۴میلیارد مترمکعب آب میتواند کارکردهای اکولوژیکی خود را داشته باشد. آرتمیا در آن زندگی کند و شوری آن از حد مشخصی فراتر نرود.

مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه خاطرنشان کرد: دریاچه سالک لیک در آمریکا خواهرخوانده دریاچه ارومیه است و شرایط زمینشناسی و شوری مشابهی دارد و از وسط آن خاکریز ریل راهآهن میگذرد. آنجا هم به این جمعبندی رسیدهاند و در جلساتی که داشتیم اعلام کردند ضروری است آب دریاچه به حدی بالا بیاید که تبخیر یک سال را پوشش دهد چون نمیتوانند به تراز ۲۰ سال پیش دست یابند. البته آنها هفت، هشت سال پیش به فکر حفظ دریاچه سالک لیک افتادند ولی ما در همان سالها دریاچه را رها کرده بودیم.

تجریشی با بیان این که یکی از ضرورتهای احیای دریاچه ارومیه، همراهی ساکنان منطقه با پروژههای احیاست، اظهار داشت: ما در منطقه با سه طیف مختلف ساکنین مواجه هستیم. کسی که روستا، خانه، زندگی و گذشته‌اش را از دست داده یا در معرض خطر میبیند، کاملاً متوجه است و همراهی میکند. خود مردم به دستگاههای اجرایی مراجعه میکنند و میگویند ما سیبزمینی و پیاز که پرمصرف است نمیکاریم تا به احیای دریاچه کمک کنیم. در عین حال گروهی هم هستند که هنوز به جمعبندی نرسیدهاند و با فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، درصدد همراه کردن آنها هستیم. اگر اوضاع و برنامه را صادقانه به مردم بگوییم، مشارکت میکنند اما اصلاح و تغییر ذهنیت گروه سوم که برخی دستگاه‌های دولتی هم در این گروه هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. وقتی در تبریز و ارومیه هنوز شهرداریها چمن کاری میکنند، چطور میتوانیم به مردم بگوییم آب کمتری مصرف کنند؟ نقش حاکمیت در احیای دریاچه ارومیه خیلی مهم است.

وی تصریح کرد: برخی از مدیران به این نتیجه رسیدهاند که مشکل داریم ولی به نظر میرسد صدایشان به جایی نمیرسد. عدهای هم هنوز به خوبی متوجه نشدهاند. اگر ۱۰۰واحد آب تجدیدپذیر داریم، باید صرفاً تا ۴۰درصد آن را مصرف کنیم نه ۱۰۷ واحد. با این حال برخی مسوولان و برنامهریزان دولتی تصور میکنند تنها راه توسعه و تأمین معیشت مردم، هدر دادن منابع آبی کشور است. تجربه ۲۰، ۳۰ سال اخیر نشان داده است که هیچ رابطه مستقیم بین توسعه منابع آب و افزایش پایدار درآمد مردم و توسعه منطقهای وجود ندارد.

تجریشی با اشاره به تشدید نوسانهای اقلیمی در ایران که زنگ خطر آن به صدا درآمده است، گفت: با این وجود هنوز نتوانستهایم در ارکان حاکمیت، یکصدایی و همراهی لازم برای کاهش ریسک آن را ایجاد کنیم. گفته میشود ایران در منطقه خشک قرار دارد ولی در کل کشور از جمله استانهای همجوار ارومیه، همچنان شاهد توسعه باغات و زراعت آبی هستیم. اگر همین الان قوای سهگانه به این جمعبندی نرسند که از ظرفیت آبهای تجدیدپذیر بیش از ۴۰درصد نباید استفاده کرد، بحران آب شدت میگیرد و تمدن و زندگی مردم در آینده با مشکل جدی روبهرو می‌شود. الان شاهد بیلان بیش از ۱۱میلیارد مترمکعب اضافه برداشت آب از سفرههای آب زیرزمینی روبهرو هستیم که با این روند، آبخوانهایی که صدها هزار سال طول کشیده تا به وجود بیاید را از دست میدهیم. به همین دلیل لازم است حساسیت لازم را در حاکمیت ایجاد کنیم تا به دنبال آن شاهد همراهی مردم نیز باشیم.

وی درباره همراهی سایر ارکان حاکمیت با ستاد احیای دریاچه گفت: در آذربایجان غربی و شرقی جلساتی با قضات و نیروی انتظامی داشتهایم. پروندههای تخلف از مقررات آب را سریع تشکیل و رسیدگی قاطع میکنند. با چاههای غیرمجاز برخورد میکنند. البته برای شناسایی و مقابله با این قبیل چاهها، همراهی دولت هم لازم است. ضروری است خود دولت هم نسبت به برداشتهای غیرمجاز از منابع سطحی و زیر زمینی بیتفاوت نباشد. همراهی قوه قضاییه خوب است. اما انتظار داریم بعضی از مدیران شهرستانی سازمان آب و جهاد کشاورزی هم همراهی کنند و به متقاضیان جدید کشاورزی آب ندهند و از توسعه اراضی و کشت و آبی جلوگیری کنند. انتظار داریم برخی نمایندههای مجلس هم مانند اکثریت مجلس همراه ما باشند و برای احداث سد و توسعه اراضی کشاورزی امضا جمع نکنند. باید مقداری آب هم برای نسل بعدی بگذاریم. انتظار داریم نمایندگان، توسعه نامتوازن را از دولت مطالبه نکنند، بلکه دولت را به نظارت دقیقتر مکلف کنند و از فناوریهای جدید کشاورزی حمایت کنند تا امنیت غذایی پایدار به ارمغان آید.

انتهای پیام

مطالب مرتبط
نظر دهید

* نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند

سرخط خبرها