۶۴ سال پیش در چنین روزی، محمد ابراهیم باستانی پالیزی، دانش آموخته جوان رشته تاریخ دانشگاه تهران در حالی که در فرودگاه شیراز آماده پرواز به تهران بود با درخواست جوان موقر و اتوکشیده ای که برای بازگشت به تهران و حضور در جلسه ای کاری عجله داشت، بلیت خود را سخاوتمندانه به او بخشید.
به گزارش دیدهبان علم ایران، تصمیم گیری باستانی جوان برای دادن صندلی پرواز شیراز تهران به مرد موقری که او را نمی شناخت تنها چند لحظه طول کشید اما در مقابل این بخشش، ۶۲ سال زندگی سرشار از تلاش و بالندگی علمی و فرهنگی دریافت کرد و یک دریغ همیشگی که چرا با دادن بلیت خود به مردی که بعد از مرگش فهمید چه خدمات بزرگی به سرسبزی و آبادانی کشور کرده، باعث شده کشورش از خدمات او محروم شود.
حالا ۶۲ سال است آنها که در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران تحصیل می کنند در محوطه سرسبز دانشکده، مزار مردی را می بینند که اگر چه ۴۲ سال بیشتر زندگی نکرد اما در عمر کوتاه خود، یادگارهایی شکوهمند از سرسبزی و طراوت طبیعت بر جای گذاشت که خاطره او را نسل اندر نسل زنده نگه خواهد داشت.
«مهندس کریم ساعی» که روزگاری در دانشکده کشاورزی تحصیل می کرد و حالا در پناه سایه درختان کهنسال دانشکده آرمیده، پایه گذار جنگلداری علمی و نخستین مدیر جنگلبانی کشور بود. او که برای اولین بار آماری از مساحت جنگلهای پهناور سراسر کشور تهیه کرد، یادگارهای زنده فراوانی هم در دل پایتخت دارد: پارک ساعی و درختان تناور بزرگترین خیابان خاورمیانه (ولیعصر) که به ابتکار و طراحی او ایجاد شدند.
کریم ساعی در سال ۱۲۸۹ در مشهد متولد شد. تحصیلات دانشگاهی خود را در مدرسه عالی فلاحت دانشگاه تهران در کرجگذراند و در سال ۱۳۱۰ با درجه مهندسی فارغالتحصیل شد. با قبولی در چهارمین دوره اعزام محصلان به خارج از کشور برای مدت دو سال به مونپلیه در انستیتو اگرونومیک فرانسه رفت و با درجه ممتاز فارغ التحصیل شد.
موفقیت های تحصیلی او باعث شد تا مجله علمی تخصصی در فرانسه، او را به عنوان یکی از چهرههای شاخص علم جنگل در آن سالها معرفی کند. پس از آن فوق لیسانس خود در رشته آمار جنگل را در سال ۱۳۱۶ ازدانشگاه برکلی کالیفرنیا گرفت و به کشور بازگشت.
وقتی در ۱۳۱۷ «دایره جنگل» به عنوان اولین نهاد مدیریت جنگل ها در کشور راه اندازی شد، ساعی تصدی آن را برعهده گرفت و بر اثر اقدامات او یک سال بعد این نهاد کوچک به «اداره جنگلبانی» و بعدها به «اداره کل جنگلها» ارتقاء یافت. در همان سالها او و همکارانش قوانین و مقررات جنگل را تدوین کردند و به تصویب مجلس آن زمان رساندند اما ریاست او بر این اداره کل دوام چندانی نداشت و برخی از سودجویان که قوانین و مقررات جنگل منافع اقتصادی شان را به خطر انداخته بود، با استفاده از نفوذ برخی افراد پرونده شکایتی از ساعی را به دیوان کیفری بردند و او را از کار برکنار کردند. با این حال ساعی خانه نشین نشد و پیشنهاد کرد تا در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران رشته جنگل ایجاد شود و خود نیز به عنوان استاد در این دانشکده مشغول به کار شد.
ساعی موفق شد تا در سال ۱۳۲۵ برای اولین بار مساحتی از جنگل های ایران را تخمین بزند. پس از آن در سال ۱۳۲۷ جلد اول و در سال ۱۳۲۹ جلد دوم کتاب «جنگل شناسی» را منتشر کرد که با نشر این کتاب اساس اطلاعات علمی جنگلبانان کشور پیریزی شد.
مجسمه مهندس ساعی در پارک ساعی تهران
با تأسیس بنگاه جنگلها در سال ۱۳۲۸ او با سمت رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل این بنگاه، مشغول فعالیت شد.در پانزدهم آذرماه ۱۳۲۸ نشریۀ مخصوص کارکنان بنگاه جنگلها را با عنوان خبرنامۀ بنگاه جنگلها منتشر کرد که اولین نشریۀ ایرانی در زمینۀ منابع طبیعی بود. این نشریه پس از سالیان دراز هنوز هم با نام فصلنامه جنگل و مرتع به حیات خود ادامه داده است.
مسوولیت های ساعی باعث شده بود تا او دائماً برای تحقیق و پژوهش در سفر باشد و طی یکی از این سفرها در چهارم دی ماه ۱۳۳۱ موقع بازگشت از شیراز در سانحه سقوط هواپیمای مسافربری در نزدیکی فرودگاه مهرآباد درگذشت. گویی خود میدانست که به دلیل سفرهای پی در پی عمری کوتاه دارد و در جوانی وصیت کرده بود تا او را در دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران به خاک بسپارند.
اما خاطره آخرین سفر مهندس ساعی شاید برای هیچ کس چون زنده یاد دکتر باستانی پاریزی، استاد برجسته تاریخ دانشگاه تهران که دو سال پیش در ۸۸ سالگی درگذشت، زنده نبوده است: «در دوران نوجوانی، از آنجا که خواهرم و همسرش در شیراز زندگی میکردند، زیاد به شیراز میرفتم… یکی از این بارها در بازگشت از شیراز چند دقیقهای به پرواز مانده بود که مردی با کت و شلوار اتوکشیده بالا آمد و رو به مسافران گفت: «مسافران عزیز! من مسئولیتی در سرجنگلداری کشور دارم و چند ساعت پیش به من خبر دادند یک هیات خارجی مهم مرتبط با کارم به تهران آمدهاند و قصد مذاکره و انعقاد قرارداد دارند و حضور من در این مذاکرات و بازدیدها ضروری است. از طرفی هواپیما هم جای اضافه ندارد. هرکس که بلیت خودش را به من بدهد، من همین الان هزینه بلیت برگشت و یک هفته اقامت و تفریح در بهترین هتل شیراز را به او میدهم.»
من کتم را روی دستم انداختم، بلند شدم و گفتم: «من بلیتم را به شما میدهم، از لطف شما هم ممنونم؛ من خواهرم اینجاست و به هتل و هزینههای دیگر احتیاجی ندارم؛ شما به کارتان برسید.» خلاصه هرچه آن مرد اصرار کرد، من چیزی قبول نکردم و به منزل خواهرم برگشتم.
چند ساعتی که گذشت، رادیو با قطع برنامههای خود اعلام کرد: «هواپیمای حامل تعداد زیادی از هموطنان که از شیراز به تهران در حرکت بود، سقوط کرده و تمام مسافران از جمله مهندس ساعی، رئیس سازمان سرجنگلداری کشور و بنیانگذار بسیاری از پارکها، باغها و جنگلهای کشور کشته شدهاند.» حالا من برای همیشه تأسف میخورم که چرا با دادن بلیت خودم به آن مرد که بعد از مرگش فهمیدم چه خدمات بزرگی به سرسبزی و آبادانی کشور کرده است، باعث شدم کشورم از خدمات او محروم شود و من زنده بمانم.»
سانحه سقوط هواپیمای مسافربری شرکت هواپیمایی ایران در روز پنجشنبه چهارم دی ۱۳۳۱ خورشیدی که بزرگترین سانحه هواپیمایی ایران تا آن زمان توصیف شده است خصوصا با توجه به درگذشت مهندس ساعی در آن که در محافل جنگلداری دنیا شناخته شده بود در رسانه های داخلی و خارجی آن زمان بازتاب زیادی داشت. پیکر مهندس کریم ساعی روز یکشنبه هفت دی ماه ۱۳۳۱ از مسجد مجد تا چهارراه پهلوی (ولیعصر) تهران بر دوش مردم تشییع و از آن جا به دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران در کرج منتقل و به خاک سپرده شد.
انتهای پیام
زنده یاد کریم ساعی، بلیت هواپیما را از فریدون بهمنیار گرفت نه از باستانی پاریزی. اگر به مطلب استاد پاریزی در کتاب “درخت جواهر” رجوع کنید، خواهید دید که استاد پاریزی، موضوع سانحه کریم ساعی را از زبان فریدون بهمنیار نقل می کند.