عضو هیات علمی پژوهشگاه رویان طی مقاله ای در مجله Nature Human Behaviour به مشکلات و زیان های وادار کردن دانشجویان دکتری به چاپ مقاله و دلایل خود برای ضرورت لغو این الزام پرداخته است.
دکتر شریف مرادی، استادیار پژوهشکده سلولهای بنیادی پژوهشگاه رویان در مقاله خود که ترجمه فارسی آن را برای انتشار در اختیار دیده بان علم ایران قرار داده است می نویسد: «دانشگاه ها و پژوهشگاه ها علی رغم تفاوتهای بسیار، در یک چیز مشترک هستند و آن هم مقاله محوری (publish or perish) است. انتشار مقاله برای اکثر افراد دانشگاهی و غیر آن مزایای بسیاری دارد؛ دانشجویان دکتری هم از این امر مستثنی نیستند، چرا که می تواند احتمال بدست آوردن سمت دانشگاهی را برای آنها بیشتر کند. اما مشکلات زمانی به وجود میآیند که دانشجویان دکتری برای فارغالتحصیلی خود، ملزم به انتشار مقالات شوند.
دانشجویان دکتری بخش جدایی ناپذیر محیط دانشگاهی هستند و اغلب ملزم میشوند که یک یا چند مقاله علمی قبل از دفاع از پایان نامه چاپ کنند. این امر به ویژه در کشور ما ایران (و نیز برخی کشورهای دیگر نظیر هند) صدق میکند که دانشجویان بایستی بسته به دانشگاه، یک تا سه مقاله منتشرشده یا پذیرفتهشده قبل از فارغالتحصیلی ارائه دهند.
بحثها و استدلالهای زیادی هم له و هم علیه الزام چاپ مقاله به عنوان پیششرط فارغالتحصیلی دانشجویان دکتری در بین اقشار مختلف دانشگاهی از جمله خود دانشجویان دکتری وجود دارد.
هر چند الزام انتشار مقاله، متضمن داوری پروژه های دکتری توسط متخصصان خارجی است، ولی داوری بیرونی لزوماً کیفیت کار را بالا نمی برد، چرا که این داوری میتواند جانبدارانه یا ناکارآمد باشد. الزام چاپ مقاله حتی میتواند اعتبار و حیثیت علمی هیات داوران پایاننامه را زیر سوال ببرد، زیرا عملا ارزیابی آنها تنها زمانی معتبر شمرده میشود که قبل از آن، طرح تحقیقاتی و مقاله حاصل از آن توسط داوران مجلات پذیرفته شده باشد.
به دلیل حجم بالای کاری، دانشجویان دکتری تحت استرس و فشار ذهنی و روانی قابلتوجهی قرار دارند و الزام به انتشار مقاله برای فارغالتحصیلی می تواند این وضعیت را بدتر کند.
برخی دانشجویان در صورتی که حقوق کمی دریافت کنند یا حتی بدتر، چنانچه هیچ حقوقی دریافت نکنند، ممکن است به شدت تحت فشار مالی قرار بگیرند، به ویژه زمانی که به دلیل تاخیر گریزناپذیر در چاپ مقاله مجبور هستند فارغالتحصیلی خود را عقب بیاندازند.
موضوعی که شخصاً آن را تجربه کرده ام و معتقدم تا اندازه بسیار زیادی در بین دانشجویان دکتری عمومیت دارد، آن است که بسیاری از این دانشجویان زندگی خود را از درآمد اندک حاصل از تدریس، ترجمه متون خارجی یا سایر مشاغل کمدرآمد میگذرانند.
اساتید راهنما ممکن است با این کار مخالف باشند، زیرا این امر دانشجویان را از تمرکز روی پایاننامه خود منحرف میکند و تحت فشار باز هم بیشتری قرار می دهد. سرانجام دانشجویان ممکن است یک مقاله کمکیفیت را در یک مجله کماعتبار و یا حتی در مجلات جعلی و اصطلاحا شکارچی چاپ کنند که مقاله را بدون داوری دقیق و حسابشده، در قبال دریافت هزینه منتشر می کنند.
اساتید راهنما غالباً اولویت ها و مشغلهه ای دیگری از جمله پیدا کردن بودجه، تثبیت جایگاه خود (تبدیل وضعیت، ارتقاء و غیره) و مسئولیتهای سنگین اجرایی و مدیریتی دارند، بنابراین بیشتر آنها نمیتوانند زمان کافی را به دانشجویان دکتری اختصاص دهند.
اساتید راهنما حتی ممکن است دانشجویان دکتری را در پروژه های جانبی درگیر کنند تا آن پروژه ها را تسریع کنند که این مساله نیز فارغ التحصیلی آنها را به تاخیر می اندازد؛ بنابراین دانشجویان دکتری باید یاد بگیرند که به هر آنچه که تمرکز آنها را از پایان نامه منحرف میکند، نه بگویند. اما این رویکرد ممکن است گاهی دشوار باشد، چرا که برخلاف اساتید راهنما، دانشجویان دکتری به شدت نسبت به پیامدهای احتمالی ناشی از «نه» گفتن به اساتید خود آسیب پذیرترند.
بنده معتقدم که دوره دکتری دقیقاً زمانی است که افراد بابد یاد بگیرند چگونه توازن سالم کار و زندگی را حفظ کنند، زیرا فراگیری این مهارت بعداً دشوارتر است.
دانشجویان دکتری باید به انتشار مقاله طرح دکترای خود پس از فارغ التحصیلی تشویق شوند (در صورتی که انتشار آن قبل از فارغ التحصیلی امکانپذیر نباشد)، زیرا این نشان میدهد که آنها قادر به اجرای یک پروژه از ابتدا تا انتها و پیشبرد رشته پژوهشی خود هستند.
به هر حال، هنگام ارزیابی دانشجویان دکتری برای فراغت از تحصیل باید معیارهای دیگری مانند توانایی دفاع موثر از یافتههای خود در حضور هیاتی از داوران باسواد و بیطرف، یا تولید یک محصول، خدمات یا کیت خاصی از طرح دکترای خود مورد توجه قرار گیرد.
ممکن است موانعی در مقابل انتشار یک طرح دکتری در قالب مقاله قبل از فارغالتحصیلی وجود داشته باشد: به عنوان مثال، طرح دکتری برای تکمیل به زمان بیشتری نیاز داشته باشد، توسط گروههای پژوهشی دیگر به واسطه رقابت طبیعی علمی به چاپ برسد، بعدتر معلوم شود که به آن اندازه که در ابتدا تصور میشد، جذابیت علمی ندارد و یا به جهت مالکیت معنوی (برای مثال، هدف پایاننامه دکترا تولید یک محصول راهبردی خاص باشد) امکان چاپ ندارد. بنابراین منطقی نیست که فارغالتحصیلی دانشجویان دکترا به چاپ مقاله پیوند زده شود.
هم دانشجویانی که مایل به ماندن در دانشگاه هستند و هم دانشجویان علاقمند به پیگیری مشاغل صنعتی، هر دو باید مهارتهای زیادی را بیاموزند. بدیهی است برای دانشجویانی که میخواهند در صنعت کار کنند، انتشار مقالات حیاتی نیست. اما من فکر میکنم همین مسئله باید برای دانشجویانی که می خواهند موقعیتهای دانشگاهی را دنبال کنند نیز محقق شود. آنها نیز باید مهارتهای زیادی را بیاموزند، مهارتهایی که ایشان میتوانند با یا بدون مقاله به مراکز و افراد استخدامکننده عرضه کنند.
در ارزیابی یک متقاضی پسادکتری برای استخدام در آزمایشگاه، من در ابتدا لحن و محتوای ایمیل او را بررسی می کنم، این که چه موفقیتها و دستاوردهایی در رزومه او ذکر شده است (به عنوان مثال جوایز، پژوهانه و مقالات) و این که چه اساتیدی معرف او هستند تا شخصا با آنها تماس بگیرم.
سوالات اصلی که از معرفها خواهم پرسید، این خواهد بود که آیا متقاضی باانگیزه، دارای ذوق، نکته سنج، خلاق، دارای روحیهی کار تیمی و متعهد است؟ شخصیت و نگرش متقاضی به علم و جامعه چیست؟ داشتن شخصیت انسانی خوب و طرز تلقی مناسب اهمیت دارد، زیرا تغییر این مسائل دشوار است.
در مصاحبه از متقاضی میخواهم که یک سمینار (با استفاده از اسلاید یا وایتبرد) ارائه دهد تا علاوه بر مهارتهای ارائه، قدرت استدلال علمی متقاضی و نحوه برخورد وی با نقد علمی را ارزیابی کنم. به اعتقاد بنده، متقاضی باید با مهارتهای مدیریتی (زمان، بودجه و پروژهها) و ارتباطی (نوشتن، صحبتکردن و شبکهسازی) آشنا باشد. متقاضیانی که تجربه بینالمللی دارند و میدانند که چگونه جلسات و همایشها را سازماندهی کنند، برایم جالبتر خواهند بود. فقط پس از این ارزیابیها است که این سوال را مطرح کنم که چرا متقاضی هنوز هیچ مقالهای از پایاننامه خود منتشر نکرده است (در صورتی که مقاله نداشته باشد).
در شرایطی که به دلیل سیاستهای دانشگاهی و موسساتی یا هر دلیل دیگری، انتشار مقاله قبل از فارغالتحصیلی دانشجویان دکتری همچنان الزامی است، من توصیه میکنم که (۱) پروژه های دکتری به دقت و بسیار حسابشده طراحی شوند، (۲) به جای یک نفر به تیمی از پژوهشگران محول شوند (با نقش محوری داشجوی دکتری)، (۳) به مجرد اینکه مشخص شد پروژه به هر دلیلی جواب نمیدهد، به سرعت تصحیح و یا حتی عوض شود، و (۴) به صورت موثر توسط اساتید راهنما و سرپرست طرح راهنمایی و نظارت شوند.
اینجانب مطمئناً دانشجویان دکتری را تشویق به انتشار مقاله می کنم، اما فکر می کنم مضرات الزام چاپ مقاله برای فارغ التحصیلی دانشجویان دکتری به مراتب به مزایای آن میچربد.
من هرگز یک دانشجوی دکتری را «فقط» بر اساس چاپ مقاله یا عدم وجود آن ارزیابی نمیکنم.»
انتهای پیام