نهادهای علمی ما، همانند خود علم در ایران، هنوز نو پا هستند و کم تجربه. ترویج علم اما در ایران شاید سابقهای طولانیتر داشته باشد؛ گرچه نهادی ترویجی مانند رویال سوسایتی در لندن با حدود ۴۰۰ سال یا aaas در آمریکا با ۱۷۰ سال سابقه در مراحل تکاملی دیگری قرار دارند. این نهادها ارتباط تنگاتنگی با نهادهای علمی حرفهای دارند، دانشگران حرفهای آنها را بسیار جدی تلقی میکنند، و معمولا مدیریت آن ها هم با دانشگران حرفهای است. در کشورهای فعال در علم دنیا همواره درصدی از دانشگران حرفهای به ترویج علم هم میپردازند، و نهادهای پژوهانه-ده نیز از مجریان طرحهای تحقیقاتی میخواهند درصدی از اعتبارات پژوهشی را در ترویج همان موضوع به کار بگیرند. ما در ایران هنوز از این تجربهها نداریم. اکثریتی از ما دانشگران ترویج علم را حتی کاری بیهوده و نامطلوب میدانن
نهادهای علمی و ترویج علم

کپشن
علم از سوال بر میخیزد. ما که در علم کم تجربه هستیم، خیال میکنیم این فرایند پاسخ به سوال را میشناسیم. تصور ما و مردم ما از این فرایند پرسش و پاسخ صرفا جستجو در کتابها است. گاهی هم ترویج علم را در ساده کردن پاسخ و متناسب کردن آن با سطح اطلاعات مردم میدانیم. غافل از این که منظور از پرسش فقط مطرح کردن آن نیست بلکه کنکاش در جایگاه آن در دانش روز بشر است که کاری ساده نیست و ممارست دانشگرانه میخواهد. پس از آن در صورتی که پرسش هنوز پا برجا باشد مرحلهی سخت و پیجیدهی بعدی شروع میشود که همان مهیا کردن امکانات روشمند جستجو برای پاسخ است. این کار بدون متقاعد کردن مردم و سیاست مداران و سیاستگذاران عملی نیست. آنها که تصور میکنند دانشمند مینشیند و زحمت میکشد و جواب را به دست میآورد هنوز در قرن ۶ و ۷ هجری منجمد ماندهاند! بدون مرحلهی متقاعدسازی نمیتوان کاری علمی انجام داد. دانشگر نوین در استخدام نهادی است، دولتی یا خصوصی، و در هر دو حالت باید بتواند برای امکاناتی که لازم دارد تا سوالی را به پاسخ برساند هزینه کند. این انگیزهی اصلی این روزها در دنیا برای ترویج علم است.
خوشبختانه مردم ما به طور سنتی به علم، بدون این که تصور روشنی از فرایند علم نوین داشته باشند، علاقهمندند. این علاقهمندی دیری نخواهد پایید اگر دانشگران به لزوم ترویج به منظور آشنا کردن مردم به فرایند علم و منافع آن برای جامعه توجه نکنند. شرایط اخیر اقتصادی ایران به زودی دانشگاهها و پژوهشگاهها را به این سمت سوق خواهد داد که برای حفظ این نهادهای علمی به ترویج خردمندانهی علم بپردازند. خوشا به حال آن نهادهایی که زودتر متوجه این نیاز بشوند و ترویج را که فعالیتی پیجیده است جدی بگیرند. سالها تجربه لازم است تا فعالیت ترویجی شناخته بشود و فراگرفته شود. آن را بدیهی تلقی نکنیم.
*سرمقالهی مجلهی ترویج علم، شمارهی۸
انتهای پیام