استاد محمد عبدالسلام، فیزیکپیشه بزرگ معاصر پاکستانی و نخستین دانشگر مسلمان برنده جوایز علمی نوبل، ۲۰ سال پیش در ۲۳ آذرماه ۱۳۷۵ درگذشت.
به گزارش خبرنگار دیدهبان علم ایران، زندهیاد استاد عبدالسلام، صرف نظر از نقشی اساسي که در كشف يكي از مهمترين نظريههاي جديد فيزيك ذرات داشت و به اعطای جایزه نوبل فیزیک سال ۱۹۷۹ به وی منجر شد به دليل تلاشهاي پيگير و موثر در ترويج علوم در جهان سوم به ويژه كشورهاي مسلمان منطقه حقي بزرگ بر گردن جامعه علمي جهان اسلام دارد.
مراکز علمي و پژوهشگران ايراني علاوه بر استفاده مستمر از خدمات و امكانات بنيادهاي بزرگ علمي به يادگار مانده از استاد، ساليان متمادي مستقيما از تجربيات علمي و راهنماييهاي پدرانه وي بهره مند بودهاند.
پرفسور عبدالسلام در سال ۱۹۲۶ ميلادي در خانوادهاي مذهبي و فرهنگي در خانوادهاي مذهبي و فرهنگي در جهانگ (jhang) از شهرهاي كوچك پاكستان كنوني به دنيا آمد؛ پدر وي در يك روستاي دور افتاده به عنوان كارمند بخش آموزش و پرورش خدمت ميكرد. عبدالسلام در سن ۱۴ سالگي با بالاترين رتبه در امتحانات ورودي دانشگاه پنجاب پذيرفته شد و پس از دورهي مقدماتي دانشگاه با دريافت بورس كالج كمبريج جهت ادامه تحصيل روانه انگلستان شد و در سال ۱۹۴۶ با كسب درجه كارشناسي فارغالتحصيل شد.
وي در همان سال موفق به كسب بورس كالج اس.تي.جان اين دانشگاه شد و در سال ۱۹۴۹ تحصيلات كارشناسي ارشد خود را با نمرات عالي در رياضيات و فيزيك به پايان رساند. عبدالسلام در سال ۱۹۵۰ به دليل ارايه برجستهترين مقاله پيش دكتري در رشته فيزيك موفق به دريافت جايزه اسميت شد،
وي در سال ۱۹۵۲ درجه دكتري فيزيك خود را از دانشگاه كمبريج اخذ كرد. رساله دكتر عبدالسلام كه با موضوع كوانتوم الكتروديناميك در سال ۱۹۵۱ منتشر شد هنوز نيز شهرت جهاني دارد.
عبدالسلام در سال ۱۹۵۱ به منظور تدريس رياضيات در كالج دولتي لاهور به پاكستان بازگشت و در سال ۱۹۵۲ به رياست دانشكده رياضيات دانشگاه پنجاب منصوب شد. وي در واقع با هدف تاسيس يك موسسه تحقيقاتي به پاكستان بازگشت، اما به زودي متوجه شد كه امكان اين كار وجود ندارد، از اين رو، عبدالسلام ناچار شد براي پيگيري تحقيقات خود در زمينه فيزيك نظري كشورش را ترك كند. عبدالسلام از سال ۱۹۵۴ كه براي شركت در يك سخنراني به كمبريج رفت در انگلستان اقامت داشت و از سال ۱۹۵۷ تا پايان عمر به عنوان استاد فيزيك نظري در كالج سلطنتي لندن به تدريس پرداخت.
وی در عين حال به عنوان مشاوري دلسوز در فعاليتها و سياستگزاري علمي پاكستان مشاركت داشت و طي سالهاي ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۴ علاوه بر مشاوره علمي رياست جمهوري در كميسيون انرژي اتمي و كميسيون علمي پاكستان منشا خدماتي ماندگار در توسعه علمي زادگاه خود بود. عبدالسلام با كوشش و درايت بينظير موافقت سازمانهاي بينالمللي از جمله يونسكو را نسبت به ايجاد يك مركز پژوهش فيزيك نظري جلب كرد كه به دلايل خاص اين مركز در تريست ايتاليا بنا شد.
استاد از سال ۱۹۶۴ تا دسامبر سال ۱۹۹۳ رييس مركز بينالمللي فيزيك نظري (ICTP) بود و همچنين با كميتههاي مختلف مرتبط با توسعه علوم و فناوري در كشورهاي جهان سوم در سازمان ملل متحد همكاري نزديك داشت عبدالسلام با توجه به تجربيات چندين ساله تحصيل و تدريس در پاكستان با مشكلات پرداختن به علم در دنياي در حال توسعه از نزديك آشنايي داشت و عمر خود را وقف رفع اين مشكلات كرد. عبدالسلام در مركز بينالمللي فيزيك نظري با محققان جهان سوم پدرانه و با دلسوزي برخورد ميكرد و در هر فرصت درصدد كمك به آنها بود.
اين استاد پاكستاني مبلغي را كه بابت جايزه مدال صلح دريافت كرده بود براي ديدار فيزيكدانان جوان كشورش از ICTP هزينه كرد، همچنان كه سهم جايزه نوبل خود را نيز بدون اين كه حتي يك پني از آن را صرف خود يا خانوادهاش كند، براي كمك به فيزيكدانهاي كشورهاي در حال توسعه اختصاص داد.
وي دو بار به ايران سفر كرد؛ بار اول قبل از انقلاب اسلامي براي طرح يك مركز پژوهشي در زمينه فيزيك نظري در ايران به دانشگاه صنعتي شريف و بار دوم پس از انقلاب اسلامي.
دکتر فرهاد اردلان، استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و از موسسان پژوهشگاه دانشهای بنیادی با اشاره به برخورد پدرانه و کمک بی دریغ عبدالسلام به پژوهشگران دنیای در حال توسعه میگوید: «عبدالسلام به فرهنگ ایران علاقه خاصی داشت و تحولات ایران را به دقت دنبال می کرد. در حقیقت ایجاد مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات (پژوهشگاه دانشهاي بنيادي) به میزان قابل توجهی مدیون او و ناشي از نمونهبرداري آگاهانه از تجربه ICTP است. در سالهاي جنگ كه تماس با دنياي فيزيك در خارج بسيار دشوار بود، عبدالسلام سخاوتمندانه اين تماس را ممكن کرد.»
عبدالسلام در سال ۱۹۷۹ جايزه نوبل فيزيك را مشتركا با استيون واينبرگ و شلدن گلاشو دريافت كرد. اين جايزه به دليل نقش استاد در كشف و شكل بندي نظريه الكتروهسته اي به وي اهدا شد.
نظريه الكتروهسته اي كه متضمن وحدت دو نيروي الكترومغناطيسي و هسته اي ضعيف است، حاصل دو دهه پژوهشهاي جامعه فيزيك طی سالهاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ است كه عبدالسلام، واينبرگ و گلاشو نقشي اساسي در شكل گيري آن داشتند.
عبدالسلام، مسلماني بود كه هيچگاه مذهب را از زندگي شخص خود جدا نكرد. وي در اين مورد گفته است: «قرآن مقدس ما را به بازتاب قوانين طبيعي گوناگوني كه خدا خلق كرده است پيوند ميزند. اما نسل ما اين امتياز را داشته كه به بخشي از طراحيهاي او كه بخشش و رحمت است، دست پيدا كند و اين نعمتي است كه من از اعماق قلبم آن را سپاس ميگويم.»
استاد عبدالسلام سرانجام پس از افزون بر نيم قرون تلاش علمي در ۲۳ آذرماه ۱۳۷۵ – ۲۱ نوامبر ۱۹۹۶ – به دنبال يك بيماري طولاني در آكسفورد انگلستان به ديار باقي شتافت و در پاكستان سرزمين زادگاهش به خاك سپرده شد.
نام عبدالسلام تا ابد با نام مرز بينالمللي فيزيك نظري پيوند خورده است. مركزي كه طی نیم قرن فعالیت، ده ها هزار دانشمند از ۱۵۰ كشور دنيا در فعاليتهاي علمي آن شركت داشتهاند.
تلاشهاي او براي از بين بردن فاصله ميان شمال و جنوب در اين سياره خاكي ميتواند نمونه ارزشمندي براي تمامي علاقمندان ارتقاي علمي فرهنگي و اجتماعي كشورهاي جهان سوم باشد.
انتهاي پيام